این مقاله بیانگر نتایج بدست آمده از موسسه مطالعاتی «دلفی» می باشد موضوع مورد تحقیق تأثیر روشERP یا برنامه ریزی منابع شرکت بر رویSCM یا مدیریت زنجیره تامین می باشد .
موسسه مطالعاتی دلفی متشکل از 23 هلندی است که خالق زنجیره مدیریت چند ملیتی اروپایی بودند.
نتایج حاصله از این تحقیق پژوهشی به سه بخش مهم تقسیم می گردد اولین آنها شامل کارهای اجرایی مربوط به ما است و بیانگر مسایل کلیدی روسSCM برای سالهای آتی می باشد که به شرح ذیل می باشد:
1- تکمیل نمودن بیشتر ارتباط مابین عرضه دهنده و تقاضا کننده در مسیر زنجیره تامین 2- تغییرات به روز شده و آبدیت در زنجیره تامین که شامل احتیاجات و ملزومات قابل انعطافIT می گردد 3- سلسله مراتبات بی شمار اداری مربوط به تولیدات و سرویسها و خدمات باعث افزایش طبقه بندی گشته که این خود عامل کاهش چرخه زمانی و موجودی می گردد 4- جا و مکان برای ساکن و مقیم شدن پیشروها در زنجیره تامین 5- زنجیره تامین مرکب از چندین کار مهم مستقل می باشد.
دومین مطلب مهم که از این پژوهش و تحقیق متوجه شدیم این است که اکثر کارشناسان بر این امر اعتقاد دارند که روش«ERP » نقش متوسطی در اصلاحات بعدی زنجیره تامین ایفا می کند برای همین ریسک مشخص و معلوم روش«ERP » در روند پیشرفت روش «SCM » محدودیت ایجاد می کند.
برای چهار مورد از دوازده مورد نتایج زنجیره تامین آینده روش«ERP » تأثیر مثبتی ایفا می نماید
1- سلسله مراتب اداری بیشتر تولیدات و سرویسها
2- استاندارد بودن بیشتر مراحل پیشرفت و اطلاعات
3- نیاز مبرم جهانی برای سیستمها و روشهای IT
4- شفافیت بیشتر برای مکانها و امکان فروش
سومین مسئله ای که به خاطر این تحقیق و پژوهش متوجه آن شدیم محدودیتهای کلیدی و اساسی رایج روش«ERP » برای ایجاد پشتیبانی موثر و مفید روشSCM می باشد که به دلایل زیر می باشد.
1- عدم گستردگی و گسترش مفید و مناسب برای گذر از محدوده سازمانی
2- تغییر ناپذیری آن برای ثابت نگهداشتن احتیاجات زنجیره تامین
3- فقدان عملکرد در ورای مدیریت تجارت و معامله
4- سیستم و روش بسته و چرخشی در معماری آن.
ریشه تمامی این محدودیتها به سبب این حقیقت می باشد که نسل اول محصولات روش«ERP » به منظور کامل کردن کارکردهای گوناگون یک شرکت خصوصی طراحی و تنظیم شده بود بهرحال در سیستم جدید«SCM » بخش و واحد آنالیز شبکه ای از آن سازمان محسوب می شود لذا در اقتصاد جدید باعث می گردد تا این محصولات نامناسب«ERP » اصلاح و ترمیم شود.
مقدمه پس از دو دهه سعی و تلاش برای جهت دهی به اهداف داخلی شرکتها که در برگیرنده طرحهای تقویت بهره وری و اصلاح کیفیت تولیدات می باشد و باعث کاهش قیمت صنعتی محصول می گردند به خاطر همین دلیل شرکتها بر روی اصول زنجیره تامین متمرکز شدند و این عمل مرز جدیدی برای مزیت و برتری سازمانها محسوب می گردد.
اولین دلیلی که به خاطر اصلاح اجرای منطقی می شود به آن استنباط نمود کاهش ارزش و قیمت پایه واقعی می باشد در قاره اروپا در مجموع کلی میانگین قیمت منطقی مابین 6 تا 15 درصد می باشد.
در ایالات متحده آمریکا، شرکتهای آمریکایی بر روی مسایل منطقی و فعالیتهای مرتبط با زنجیره تامین در سال 1993 مبالغی بالغ بر 670 بیلیون دلار هزینه کرده اند که این مبالغ مطابق با 5/10 درصدGDP.
می باشد.
دلیل دوم برای این کار ورود به عرصه شبکه اقتصادی می باشد بطوری که این عامل باعث شروع تغییرات شگرف در محدوده و تاثیرات مدیریت زنجیره تامین می باشد لذا در این شبکه اقتصادی احتمال دارد که مجموعه کامل کار شرکت مورد تایید قرار نگرفته و حتی سبب ایجاد تغییرات شبکه ای در قوانین سازمانها گردد.
بهمین دلیل وضعیت فروش روشن تر شده پس تقاضا و درخواست مشتریان در وضعیت بالاتری قرار می گیرد.
در کل میزان تغییرات در بازار جهانی افزایش می یابد.
با این تفاصیل متوجه می شویم که تمامی این تغییرات تاثیر شگرفی برروی روشهایی دارد که برای مدیریت زنجیره تامین تعبیه شده است.
برای زمینه فعلی وضعیت مدلهای جدید کار و تجارت به سرعت در حال رشد و گسترش می باشد.
در کل نکته قابل توجه این می باشد که پیرامون و محدوده کار و تجارت در حال تغییر می باشد و زنجیره تامین نوپا و طرحهای جدید این زنجیره با زنجیره تامین یکپارچه و طرحهای قدیمی آن که بصورت مرکز ثقلی درآمده است مواجه می گردد.
تئوری ساختاری کار و تجارت از تحقیق و پژوهش تجربی پیروی می کند که این خود تحقیقات جدید و نو را اثبات می نماید.
علایق کاری که دومین عامل حرکتی هر کاری محسوب می گرددو «ERP » در یک زمان باعث حرکت صنعت می گردند.
روش و سیستم«ERP » در دهه هفتاد عامل توسعه و گسترش منطقی سیستمMRP و در دهه هشتاد عامل توسعه و گسترش منطقی سیستمMRPII می باشد بطوری که در حال حاضر از ارکان اصلی استاندارد در صنعت محسوب می گردد.
برای اینکه گسترش و توسعه همزمان و مقارن جذابیت بیشتری داشته باشد دو نظریه مطرح گردید.
اولین نظریه بیانگر این مطلب است که تصمیم گیری خوب و مدبرانه با اینکه باعث مجسم شدن دو روش می گردد که کاملاً به همدیگر وابسته می باشند ولی با این حال هرکدام باعث توسعه و گسترش مستقلی در صنعت می گردند.
به همین دلیل «ERP » روش و سیستمی جامع برای سیستمهای مدیریتی محسوب می شود و این امر تا بدانجا پیش می رود که برخی از قابلیتهای فرآیندهای اطلاعاتی تکمیل می گردد و منبع اطلاعاتی حاصله به منبع اطلاعاتی واحدی در آن زمینه تبدیل می شود.
لذا بر طبق این استدلال از«ERP » بخاطر وجود چند سیستم اطلاعاتی مجزا این فرآیندهای اطلاعات به نوعی تجزیه و مجزا می گردد.
برای مثال: یک شرکت از چندین سیستم مستقل و مجزا رسیدگی به امور خرید و فروش، احکام مدیریتی، منابع نیروی انسانی و حسابداری تشکیل شده است حالا خودتان متوجه می شوید که هر کدام از این روشها از پایگاه اطلاعاتی مجزایی برای خود برخوردار می باشند و اینجاست که نقش«ERP » مشخص می گردد و وظیفه آن این است که این سیستمها را به سیستم واحد و یکپارچه و بی نقصی تبدیل نماید پژوهشگران به اشکالات کوچکی که در سیستمهای اطلاعاتی یافت می شود اشاره می کنند و این امر به خاطر آن است که اشکالات اولیه ممکن است دشواری و مشکلات را در ادامه کار زنجیره تامین بوجود آورد .
سیستم«ERP » قادر است توان و انرژی بالقوه خود را از طریق زنجیره تامین شفافتر و روان تر نماید که این امر از طریق حذف نمودن اطلاعات زاید و اضافی، افزایش اطلاعات به روز شده و کاهش اطلاعاتی که از رده خارج شده اند امکان پذیر می گردد.
بنابراین طبق شواهد ارایه شده ما می توانیم بر این باور بمانیم که سیستم«ERP » با توجه به انعطافی که از خود نشان می دهد توانایی همکاری با نتایج خیلی مهم زنجیره تامین را دارا می باشد.
اما برخلاف ظاهر این اصول که دربرگیرنده یک سری عکس العملهای خیلی مفید می باشد اغلب برنامه های اصلاحی زنجیره تامین و تلاش های عوامل سیستم«ERP » بخاطر واکنش مردم بطور مستقل و مجزا مدیریت و اداره می شوند .
دلیل دیگر معطوف بر این امر می باشد که چرا افزایش متقارن تمرکز بر روی سیستمهای«ERP » و«SCM » اینقدر جالب و زیبا می باشد که این امر به خاطر آن می باشد که مطالعات آکادمیک در سیستم«ERP » به نظر جذابیت کمتری نسبت به سیستم«SCM » دارد.
برای مثال: «فاین» در سال 1998 نیروی بالقوه سیستم«ERP » را به روشنی بازگو نکرده است.
در حقیقت هرکسی با داشتن اندک مطالعه و تحقیق آکادمی و دانشگاهی در مورد سیستمERP قادر است استثناهایی را برای پژوهش در مورد دلایل اجرا و چالشهای اجرایی پروژه مورد نظر را بازگو نماید.
در زمینه مدیریت بهره وری این گونه امور یادآور ارتباط آکادمیMRPЏ باjit می باشد که در دو دهه گذشته مهمترین حادثه و رخداد صنعتی محسوب می گردد.
با اندکی دقت متوجه می شویم که همین تحقیق و پژوهش کم و ناچیز این حوادث را کنترل و هدایت می نماید.
در نتیجه برای شرکتهای فعال با این مسئولیتهای پیچیده در وضعیت خوب و مناسب چندین نظریه عالی تهیه می گردد.
تحقیقات و پژوهش های ما به منظورRekindling مطالعات آغازین آکادمی می باشد که بر روی عکس العمل های مابین ERP وSCM متمرکز شده است.
برای همین از جنبه های تاریخی برای ما مشخص می گردد که در هر مرحله تحقیق ما بایستی به صحبتهای افرادی که در این کار ما را یاری می دهند گوش دهیم و با آنها مشورت نماییم لذا به نحوه برخورد کارشناسان با کار دقت نمایید همان افرادی که اخیراً و یا آنهایی که در آینده مایلند تا روش ERP را به کار ببرند.
پس تمامی حواس خود را معطوف ضعف و قوت این روش می نمایند بطوری که چالشهای موجود در کار و روشSCM را مورد نظر قرار می دهند.
اینجاست که به این نتیجه می رسیم که برای جواب دادن و فهمیدن پاسخ این سوالها بایستی همراه موسسه مطالعاتی دلفی شویم همان موسسه ای که دربرگیرنده 23 مدیر اجرایی زنجیره تامین هلندی می باشد لازم به ذکر است که همه آنها برای شرکتهای اروپایی چند ملیتی کار می کنند پس از این مطالعه و تحقیق این نکته برای ما روشن می گردد که رابطه ای تنگاتنگ و واقعی مابین روشهایSCM وERP برقرار است.
برای همین به این عامل نمی توان همیشه دید مثبتی داشته باشیم.
لذا نتایج حاصله از پژوهشها و تحقیقات ما بیانگر این مطلب می باشد که سیستمهایERP در بخشهای تکنیکی ما نند بخش استاندارد، بخش شفاف سازی و بخش جهانی سازی همکاری و ارتباط تنگاتنگی با سیستمSCM دارد.
در اینجاست که کارشناسان بر این امر واقف شده اند که سیستمهای رایج و معمولی ERP بخاطر جنبه های استراتژیکSCM باعث ایجاد محدودیت در پیشرفت آن شده است و این نتیجه بخاطر انعطاف پذیری اندک و تکرویهای شرکتها می باشد.
مابقی مطالب باقیمانده از این مطلب به ترتیب زیر سازماندهی شده است.
بخش دو مربوط به معرفی توضیحات کارها در مورد سیستمSCM می باشد.
بخش سه مربوط به آنالیز نمودن این مطلب است که چگونه سیستمERP قادر است تا وقفه ای درحمایت های اولیه سیستمSCM ایجاد نماید.
بخش چهارم طرحهای موسسه مطالعاتی «دلفی» ها را تشریح می نماید.
بخش پنجم بیانگر نتایج بدست آمده از موسسه مطالعاتی دلفی می باشد.
و این نتایج حاصله بر سه بخش تقسیم بندی می شود.
لذا به تناسب جنبه دینامیکی کار و ازدیدگاه تجربی و عملی و بر روی گرایشات سیستمSCM این قسمتها و گرایشات دوباره تایید و تثبیت می گردد و این کار به ما نشان می دهد که چگونه سیستمERP هم قادر است گرایشاتSCM را حمایت کند و هم آنرا محدود می نماید و دیگر اینکه برای محدود نمودن نقش نیروی بالفعل سیستمERP دلایلی را ارایه می دهد.
چون مبحث به درازا می کشد ما تصمیم گرفتیم در این تحقیقات، کار و تجارت مربوط به آن و التزام به تکنولوژی را دربخش شش و هفت این مقاله مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
مدیریت زنجیره تامین یا همان سیستمSCM در شبکه اقتصادی: اعتقاد ما بر این است که مدیریت زنجیره تامین مانند شبکه ای می باشد که شامل تهیه کنندگان، سازندگان، توزیع کنندگان، خرده فروشان و مشتریان می باشد.
که در تصویر یک به آن اشاره شده است.
برای همین در فاز و مرحله اجرا این شبکه ازسه نوع جریان حمایت و پشتیبانی می نماید که نیازمند طراحی دقیقی است و همکاری نزدیک و دقیقی را می طلبد .
جریان مادی و جسمی: این جریان بیانگر جریان فیزیکی و جسمی از طرف تهیه کنندگان برای مشتریان می باشد که دربرگیرنده جریان برگشتی برای برگشت محصول و خدمات پس از فروش می باشد .
جریان و مسیر اطلاعاتی: این جریان بیانگر سبک انتقال و سبک توالی می باشد که این کارباعث خلق یک رابطه بین این جریان و جریان مادی و جسمی می گردد .
جریان مالی و اقتصادی: این جریان و قسمت بیانگر دوره های اعتباری، جداول پرداخت و مرسلات و اسامی مالکان مرتب شده می باشد و خلاصه آنکه این شبکه دارای سه پایه و ستون اساسی می باشد.
مراحل کاری: این مرحله در صلاحیت و شایستگی لجستیک و پشتیبانی شرکتها، گستردگی محصولات جدید و مدیریت علمی مستتر شده ست.
جریان مالی جریان سوابق جریان جسمی و مادی مشتریان→ توزیع کنندگان→ تولید کنندگان→ تهیه کنندگان تکنولوژی قدرت و توانایی │ ساختار سازمانی │ مراحل کاری تصویر 1: مدل کاملی از زنجیره تامین ساختار سازمانی: این بخش دربرگیرنده بخشی از روابط شرکتهای کوچک و شرکتهای بزرگ و شبکه ای می باشد که این مورد شامل روابط مدیریت، اندازه گیری مقدار کار انجام شده و جداول پاداش کار