دانلود تحقیق مرگ اندیشی از دیدگاه فروغ فرخزاد و سهراب سپهری

Word 1 MB 19878 180
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه
    یکی از مسائلی که ذهن آدمی رادر طول تاریخ همیشه به خود مشغول داشته،مرگ است .

    مسأله ی مرگ بیشتر به عنوان یک «دغدغه »و «نگرانی خاطر »و گاه به شکل «معما»یی لاینحل آدمی رابه فکرواداشته است.عکس العمل آدمی در برابرآن متفاوت و متناسب با بافتهای فرهنگی جوامع، مذاهب و مکاتب و نیز تصور انسان از دنیا و خدابوده است .
    در تحلیل مسألهی مرگ بایدبه تحلیل موارددیگری چون روح،جسم،دنیای ماوراءحس مسائلی ازاین قبیل پرداخت .که البته برداشت جوامع ومذاهب مختلف،از این مسائل متفاوت و گاه مخالف با یکدیگرمی باشد.و مابه فراخوار حوصله ی این مقدمه ،برخی از آنها را مطرح می کنیم:
    «علم مطالعه مرگthanatology موضوعاتی گوناگون،مثل انسان شناسی فرهنگی،
    تصور روح،آیین خاکسپاری و اعمال تمدنهای اولیه و موقعیت گورستانها در
    قرون وسطی...را مورد تحفص قرار می دهد »(دایره المعارف بریتانیکا).
    مرگ از نظر زیستی ودرمانگاهی«توقف برگشت ناپذیر گردش خون»می باشد (همان).

    واین حالت معیاری عملی و مستقل برای از دست دادن برگشت نا پذیرکار کردارگانیسم به عنوان یک کل را فراهم می آورد.
    از نظرلغوی بیشتر فرهنگ لغت ها«مرگ»را به عنوان «انقراض یاتوقف زندگی »یا به عنوان «پایان یافتن بودن»معنا می کند(همان).

    مشکلاتی که در تعریف مرگ وجود دارد ناشی از موانعی است که در تعریف زندگی با آن روبرو هستیم.
    در تعریفی دیگر از مرگ آمده است که «مرگ صفتی وجودی است که بر ضد حیات و زندگی خلق شده است» (جرجانی).


    مرگ از نظر مذاهب و مکاتب گوناگون
    در « اسلام » مرگ واقعیت دارد و حتمی می باشد1 و ازآن به «اجل ٌمسمی»تعبیر شده است .
    در اسلام ،مرگ نه تنها پایان نیست بلکه شروعی تازه می باشد؛ شروع تازه و تجربه ای تازه از یک زندگی جدید در دنیایی که قابل مقایسه با دنیای فانی نیست.اسلام،مثل ادیان الهی دیگر به وجود جهان ماوراءمادی اعتقاد دارد.

    قرآن دنیای ماده را سرای فانی و دنیای ماوراءماده راسرای باقی
    می نامد:«ان الدار الآخره لهی الحُیُوان» (عنکبوت/64).
    در قرآن ،جهان باقی و مقام ومرتبه آدمها در آن توصیف شده است و این سخنان نشان
    می دهد که آن جا «زندگی»هست .یک زندگی روحانی وتمام ناشدنی و ابدی،در احادیث مختلف از پیامبر اکرم و ائمه، «تفکر به مرگ و غفلت نکردن از آن» مورد تأکید واقع شده است.

    پیامبر در حدیثی می فرماید :«الناسْ نیامّ فاذا ماتوا انتبهوا» (فروزانفر،81:1347 ).


    در نظر ایشان زندگی این دنیا چونان یک خواب است و زندگی اخروی بیداری و هوشیاری کامل می باشد.

    در تواریخ آمده است که پیامبر بعد از جنگ اُحد به سراغ کشته های دشمن رفته و با آنها حرف می زند ودر باره تحقق وعده الهی از آنها سؤال می کند؛عده ای از پیامبر (ص)می پرسند که مگر آنها می شنوند؟و پیامبر در جواب می فرماید:«آنها اکنون از شما شنوا ترند».

    می بینیم که از نظر اسلام کسی که می میرد زندگی اش با این مردن به پایان نر سیده است.

    بلکه این فقط جسم است که به ظاهر، ضربات مرگ را پذیرفته اما روح فارغ از تن ،به زندگی ادامه می دهد .

    گاه مرگ وسیله ی آزمایش صدق ادعای ایمان به آخرت قرار می گیرد: «فتمنّوالموت ان کنتم صادقین» 2(بقره/94 ).


    ائمه ی بزرگوار ما نیز ازمرگ،تصویری زیبا وخواستنی در احادیث کشیده اند.

    مرگ در نظر این بزرگواران در حکم پلی است که مؤمن را به آسایش و قرب خداوندی می رساندو کافر را به عذاب
    می رساند .

    امام صادق (ع)در حدیثی می فرماید :مرگ برای مؤمن مثل بیرون آوردن لباس کهنه از تن وپو شیدن لباس تازه بر تن می باشد.

    از طرفی در اسلام ،ما با «مرگ طلبی» و «اشتیاق به مرگ »برای ورود به جهان دیگر و در حقیقت قرب و وصال خداوند روبرو هستیم.

    یکی از ده فروع دین جهاد در راه خداوند می باشد که علی (ع)آن را دری از درهای بهشت می داند که خداوند فقط برای خواص خویش باز می کند.3
    قرآن درباره ی کسانی که در راه خداوند کشته می شوند می گوید:
    «ولاتَحًسُبُنُّ الذینُ قتلوا فی سبیلِ الله امواتاً بُلْ اَحیاءٌ عندُرُبهِّم یُرزَقون»(آل عمران/169).
    مجاهد از مرگ نمی ترسد بلکه در رسیدن آن ،لحظه شماری می کند چرا که مرگ
    وسیله ای برای رسیدن به قرب خداوند است و این مجاهد راه خداوند اگر کشته شود به زندگی والاتری دست می یابد:
    نیست عزرائیل را دست ورهی بر عاشقان عاشقان عشق را،هم عشق وسودا می کشد
    کشته گان نعره زنان یالیت قومی یعلمون خفیه صدجان می دهد دلداروپیدا می کشد
    گاه تعبیری که از«زنده»و«مرده»در قرآن داریم با تصوری که ماداریم فرق می کند .گاه قرآن زنده بودن و نبودن را به ایمان داشتن و نداشتن مرتبط می سازد:
    « تُخْرجْ الحُیُّ منُ المیتِ وتُخرجُ المیِتَ منُ الحُی»(آل عمران/27)ودر اینجامنظور از مرده، انسان کافر ومنظور از زنده، انسان مؤمن است.4
    اسلام هم به جسم وهم به روح توجه نشان داده است و حتّی معاد را برای هر دو مطرح
    می کند.

    در ادیان آسمانی دیگر نیز بروجود جهانی دیگر وادامه ی زندگی درآنجا ونیز وجود روح در بدن تأکید شده است.البته تفاوتهایی در این میان به چشم می خورد.مثل این مسأله که«مسیحیت »معاد را فقط خاص روح می داند نه جسم.امانکته ای که مهم ومورد بحث ماست ؛این است که این ادیان آسمانی ، همگی در اینکه «مرگ»پایان زندگی نیست،متّفق القول هستند .
    در مذهب زرتشت نیز مرگ پایان نیست.«مرگ»سلاح اهریمن است و اگر قرار بود که پایان آدمی مرگ باشد، اهریمن پیروز بود ؛در صورتی که یکی از اصول آیین زرتشت این است که پیروزمند نهایی«اهورا مزدا » است ،نه«اهریمن».پس نباید مرگ که سلاح اهریمن است به عنوان پایان و نقطه توقف آدمی قلمداد شود(هینلز،1379: 95).


    در ادیان هندی نیز مرگ پایان نیست و آدمی با مرگ پایان نمی پذیرد.در آیین هندوان،آدمی بنا به کردار هایی که در این دنیا انجام داده است ،دوباره به دنیا بر می گرددو به شکلی دیگر ودر قالبی دیگر به زندگی ادامه می دهد.

    این ادیان اعتقاد به«تناسخ»دارند.

    در هند ادیان مختلفی وجود دارد.

    بعضی از آنها چون «اوپانیشاد»به وجود روح و زندگی آن بعد از مرگ جسم اعتقاد دارد.

    و بعضی چون آیین «بودا »وجود روح و یک جوهر ثابت را رد می کندوآیینی به نام «چارواکا» هدف زندگی را درخوردن و لذت خلاصه می کند.اما همگی این مذاهب به گردونهی « باز پیدایی»و تولد دوباره از طریق تناسخ اعتقاد دارند.
    از نظر آیین بودا ،مرگ ما یه ی ارتقای فرد می شود.

    چرا که با تولّد پی در پی و اسارت دردایرهی مرگ و تولد متوالی ،می تواندبه آن آزادی مورد نظر رسیده و به« برهمن»و آسایش دست یافت.

    بودا تولد ،مرگ ،بیماری،وجودو....را رنج می داند ومبدأ این رنج را در عطش به وجودآمدن وهست شدن می داندو برای رهایی از دایرهی رنج به فرونشاندن عطش ،از راه کردار راست، زیستن راست،نیت راست و...

    می پردازد.

    از نظرآیین بودا جهان وهرپدیده ای که در جهان است،ناپایدار و محکوم به زوال و فنا می باشد.

    وجود تولّد، خود ،سبب وجود مرگ می باشد و این تسلسل ادامه دارد(ولگانف شومان ،38:1375).

    در آیین اوپانیشاد درباره جدایی روح از جسم آمده است:«بدانگونه که کرم موجود در برگی چون به انتهای آن برگ رسد، قرارگاه دیگری گرفته و پیکر خویش را جمع می کند از نظر آیین بودا ،مرگ ما یه ی ارتقای فرد می شود.

    چرا که با تولّد پی در پی و اسارت دردایرهی مرگ و تولد متوالی ،می تواندبه آن آزادی مورد نظر رسیده و به« برهمن»و آسایش دست یافت.

    در آیین اوپانیشاد درباره جدایی روح از جسم آمده است:«بدانگونه که کرم موجود در برگی چون به انتهای آن برگ رسد، قرارگاه دیگری گرفته و پیکر خویش را جمع می کند،به همانگونه نیز«آتمان»چون این جسم رارها کند؛آن را بی حس و جان می گر داند و قرارگا ه دیگری گرفته وپیکر خویش را اندرآن جمع می کند»(شایگان، 1:1356 / 113).

    آیین بودا چون اوپانیشاد معتقد به وجود «روح» نیست.

    در این آیین، تولد دوباره فقط برای آن دسته مفروض است که نطفه‌ ی تمایلات و عطش وابستگی ها رادر خویش نکشته باشد.

    از این رو ناچار ندکه دوباره به دنیا برگشته و عمل ناتمام خویش را تمام کنند.

    اما آنها یی که این عطش را برای همیشه فرونشانده اند، از این آمدن و رفتن معاف هستند و این اوج آزادی مورد نظر بودا ست واین افراد به نیروانا ومقام فنا واصل می شوند.

    در فرهنگ اسلامی و نیز بودایی به هزار رنگ بودن دنیا وعشوه گری‌ آن اشاره شده است و هر دو آیین از پیروان خویش می خواهند که به دنیا دل ندهند.

    علی (ع) مارا از دل بستن به دنیا برحذر داشته و یکی از دلایل سختی و تلخی مرگ در نظر مردم را ، دل بستن به دنیا می داند.

    آیین بودا نیز تعالیمی مشابه با دین اسلام ،دراین زمینه دارد.

    از طرفی ما در فرهنگ اسلامی خویش ،معتقد به این هستیم که خداوند زنده است و هر کس که از او اطاعت کند ومتخلّق به صفات او شود ؛او نیز چون خداوند هرگز نخواهد مردوهمیشه «حی»می ماند .5 وجود این تعالیم و روایات در این دو آیین تا اندازه ای آنها را در « پذیرش مرگ»همسو قرار داده است.

    مرگ از نظر فلاسفه قدیم و جدید در بررسی مرگ از دیدگاه فلاسفه قدیم باید به سه دسته ازفلاسفه اشاره کرد که دهریون، طبیعیون و الهیون را در بر می گیرد.

    دهریون که به قدم و ابدیت روزگار معتقد بودند؛وجود خداوند وقیامت و رستاخیز را انکار کرده وتنها مرجع امور را روزگار می دانستند .به اعتقاد آنها زندگی به مرگ می انجامد.اماآنچه سبب این مرگ می شود «دهر»است نه چیز دیگری.

    در نتیجه به انکار روح و شرایع و ادیان پرداخته و تمام هم آنها در لذت وعشرت خلاصه می شد(دایره المعارف فارسی ،ج 1 ).

    طبیعیون نیز چون دهریون ،عالم ماوراءرا منکرمی شدند واز آنجایی که در طبیعت و پدیده های آن بسیار تفکر می کردند لذا پیدایش همه ی موجودات را ما حصل قدرت طبیعت می دانستند اینها اعتقاد داشتند که آدمی با مرگ جسم می میرد و دیگر چیزی به نام روح وجود ندارد تا بتواند زندگی راد نبال کند(همان،ج2).که شامل فلاسفه ای؛ چون: سقراط،ارسطو و افلاطون می باشد،نظر دهریون و طبیعیون رارد کردند.آنها و به وجود روح معتقد بوده اند و اززندگی بعد از مرگ دفاع کرده اند(زرین کوب،132:1369).که در بین این فلاسفه شاهد فلاسفه ی اسلامی نیزهستیم.

    «اپیکورها» در برابر ترس از مرگ و برای فرار از دغدغه ی حاصل از آن ،به دنیای مادی روی آورده و آن راتنها هدف زندگی دانسته وبه انکار عالم ماوراء ماده پرداختند وهدف خودرا در زندگی برمبنای نیل به لذت هر چه بیشتر از زندگی قراردادند(همان،289).

    مکتب «راقیون » معتقد بودند که در برابر اقتضای طبیعت باید تسلیم شد و اگر طبیعت مرگ را برای آدمی رقم بزند باید از آن استقبال کرد و در برابرخواست طبیعت تسلیم بود(همان،291).

    فلوطین نیز عقیده داردکه:« مرگ عوض شدن پدیده هاست .همچنان که در صحنه نمایش،هنرمندی که کشته می شود ،جامه اش را عوض می کند و در نقش دیگر نمایان می شود ودر واقع نمرده است»(یاسپرس،118:1363).

    مکاتب فلسفی دیگری نیزوجود داشته اندکه مرگ و زندگی و امور متضاد را علی السویه دانسته وبنابر این زنده بودن یا نبودن برای آنها هیچ فرقی بایکدیگر نداشته است.6 فلاسفه ی اسلامی ما ؛چون: سهروردی ،ابن سینا ، فارابی و صدر المتالهین نیز هر کدام به این مسأله پرداخته اند.

    اینان همگی از نظر اسلامی و دینی وجود معاد ،روح و جهان آخرت را پذیرفته اند و در آن تفکرکرده اند.امابه عنوان مثال کسی چون ابن سینا نتوانست مسأله ی معاد را از نظر فکری برای خویش حل کندویا خیام به عنوان یک فیلسوف در اصل آفرینش ،مرگ و...

    دچار شک و حیرت می شودو آن را پوچ وبیهوده می داند اما هر یک از آنها از نظر اعتقادی ،از آنجایی که اسلام بحث معاد و رستاخیز و...را طرح کرده است،آنها نیز به تبعیت از آن سر تسلیم فرود آورده وآنرا چون هر مسلمان دیگری پذیرفته اند.

    اما از لحاظ فکری و فلسفی چونان معمایی لاینحل برای آنها باقی ماند.سهروردی از مرگ به «ولادت کبری»تعبیر می کند و مرگ را بزرگترین ولادت می نامد(سهروردی،26:1356 ) .

    همه ی فلاسفه مسلمان مابه وجود روح وزنده ماندن آن بعد از مرگ جسم ایمان داشته ودر آن با یکدیگر اختلافی ندارندو حتّی کسی مثل ابن سینا به رد عقاید منحرف در این زمینه ،می پردازد.7 با پیشرفت جوامع از نظر تکنولوژیکی وعلمی ،انسانها کم کم از معنویات ودین فاصله گرفتند .که یکی از دلایل آن حاکمیت بی چون وچرای علم و ماشین بر جوامع بود .بعد از عهد رنسانس،با پیروزی علم ، انسان گمان کرد که عصر اسطوره ها وخرافه ها و دین به سر آمده است و علم به عنوان منجی بشرجواب تمام سوال هایش را دارد و می تواند موجب رهایی انسان از قید خرافه ها و دین شود .اما نه تنها چنین نشد بلکه در بعضی موارد

  • فهرست مطالب

    عنوان صفحه

    مقدمه 3
    مرگ از نظر مذاهب و مکاتب گوناگون 4
    مرگ از نظر فلاسفه قدیم و جدید 8
    مرگ از نظر متکلمین 14
    مرگ از نظر عرفا 15
    مرگ در شعر سنتی 18
    مولوی 18
    فردوسی 19
    خیام 20
    سعدی 21
    حافظ 22
    سنایی 23
    مرگ در شعر معاصر 23
    مرگ از دیدگاه روان شناسی 27
    پی نوشت ها 30
    بخش اول:فروغ فرخزاد 32
    فصل اول:حوزه ی شخصی 33
    پیش گویی فروغ در مورد مرگ خویش 50
    پی نوشت ها 61
    فصل دوم :حوزه ی اجتماعی 63
    الف) «عصیان» ومسأله ی مرگ 65
    ب) روی کردی اجتماعی به «مرگ »در مجموعه «تولدی دیگر» 71
    1/ب) در آبهای سبز تابستان 71
    2/ب) دریافت 72
    3/ب) عروسک کوکی 75
    4/ ب) آیه های زمینی 79
    5/ب)دیدار در شب 84
    6/ب) ای مرز پر گهر 89
    ج)آغاز فصل سرد ونگرش اجتماعی به مرگ 94
    1/ ج) بعد از تو 94
    2/ ج) پنجره 98
    3/ج) دلم برای باغچه می سوزد 99
    پی نوشت ها 102
    فصل سوم :حوزه ی روان شناسی 103
    1- میل به تاریکی 105
    2- میل به تباهی 106
    3- میل به بازگشت به زهدان مادر 112
    علل گرایش به مرگ دردیوان فروغ 116
    1- فقر اقتصادی و روانی 116
    2-عدم وجود عدالت 117
    3-تعامل با افرادی که کشش به سوی مرگ دارند 117
    بخش دوم: سهراب سپهری 119
    فصل اول: حوزه ی شخصی 120
    دور نمایی از زندگی سپهری 121
    سهراب و نگرش او در باره ی مرگ 124
    فصل دوم : حوزه ی عرفانی 135
    ساده کردن مرگ وزندگی 137
    استقبال از مرگ 139
    مرگ ، بال وپرزندگی 141
    لزوم مرگ و بودن آن 142
    مرگ و حیرت 143
    « مسافر » و نگرش و تأمل در مرگ 143
    پی نوشت ها 147
    فصل سوم : حوزه ی اجتماعی 148
    پی نوشت 158
    فصل چهارم: حوزه ی روان شناسی 159
    نتیجه گیری و مقایسه ی نگرش سهراب و فروغ به مرگ 169
    فهرست منابع ومآخذ 174
    منابع انگلیسی 179


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق مرگ اندیشی از دیدگاه فروغ فرخزاد و سهراب سپهری, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق مرگ اندیشی از دیدگاه فروغ فرخزاد و سهراب سپهری, پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق مرگ اندیشی از دیدگاه فروغ فرخزاد و سهراب سپهری

فروغ فرخزاد کودکی و نوجوانی فروغ فرخزاد در ۱۵ دی، ۱۳۱۳ در یک خانواده متوسط با هفت بچه به دنیا آمد، پدرش یک افسر مستبد ارتش رضاخانی بود که در کودتای رضاخان نقش داشت ولی بر خلاف اخلاق ارتشی و مستبدش علاقه خاصی به شعر داشت و در تنهایی خود با اشعار حافظ و سعدی خلوت می‌کرد و فروغ با شوق تمام به اشعاری که پدر می‌خواند گوش می‌داد. و همین نقطه آغاز شاعری فروغ بود، او شعر سرودن را از ...

1307 تولد در پانزدهم مهر ماه در کاشان. 1313گذراندن دوره شش ساله آموزش ابتدایی در دبستان خیام کاشان .علاقه به نقاشی و خوش نویسی و به تدریج شعر. 1319 پایان دوره دبستان و آغاز دوره اول دبیرستان در کاشان. 1322پایان دوره سیکل در کاشان در خرداد ماه و آغاز دوره دانش سرای مقدماتی در تهران. قوت گرفتن علاقه ا ش به شعر و نقاشی و حشر و نشر با اعضای انجمن ادبی صبای کاشان. 1324پایان دوره دانش ...

خود سهراب می گوید : ... مادرم می داند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را می شندیده است... سهراب سپهری پانزدهم مهرماه 1307 در کاشان متولد شد .محل تولد سهراب باغ بزرگی در محله دروازه عطا بود. سهراب از محل تولدش چنین می گوید : ... خانه، بزرگ بود. باغ بود و همه جور درخت داشت. برای یادگرفتن، وسعت خوبی بود. خانه ما همسایه صحرا بود . تمام ...

مقدمه: ادبیات فارسی حضور زنان را چگونه در خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب پارسی داشته‌اند؟ و بالاخره تأثیر زنان در پایه‌گذاری، پیشرفته و تحولات شعر فارسی، این مهمترین جلوه ادبی زبان فارسی، چگونه بوده است؟ با یک دید کلی بعد از ناصرالدین شاه قاجار بروز تحولاتی چشمگیر در موقعیت و عملکرد زنان ایران پدید آمد به صورتی که هم‌اکنون زن ایرانی امتیازات چشمگیری به دست آورده ...

مقدمه: ادبیات فارسی حضور زنان را چگونه در خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب پارسی داشتهاند؟ و بالاخره تأثیر زنان در پایهگذاری، پیشرفته و تحولات شعر فارسی، این مهمترین جلوه ادبی زبان فارسی، چگونه بوده است؟ با یک دید کلی بعد از ناصرالدین شاه قاجار بروز تحولاتی چشمگیر در موقعیت و عملکرد زنان ایران پدید آمد به صورتی که هماکنون زن ایرانی امتیازات چشمگیری به دست آورده و ...

مقایسه آثار شاعران زن از لحاظ فکر و محتوا با شاعران مرد (در شعر معاصر) مقدمه: ادبیات فارسی حضور زنان را چگونه در خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب پارسی داشته‌اند؟ و بالاخره تأثیر زنان در پایه‌گذاری، پیشرفته و تحولات شعر فارسی، این مهمترین جلوه ادبی زبان فارسی، چگونه بوده است؟ با یک دید کلی بعد از ناصرالدین شاه قاجار بروز تحولاتی چشمگیر در موقعیت و عملکرد زنان ...

در این مقاله نشان داده می شود که شعر نو می تواند حامل تبلور التهابات درونی شاعر، واکنش او به نیاز سنت مرثیه باشد. همچنین پذیرش آن از طرف خواننده می تواند بیانگر روحیات افراد با اختلالات روحی – خفیف یا شدید- باشد. توجه شود که آثار هدایت برای نوجوانان از طرف اولیا منع میشود برترین ویژگی مدنیت نو، تسریع اجتماعی آزادی فردی در ذهن سنتی مملوکان است. فردیت با پدیده مدرنیته رابطه ...

به نام آنکه دوستی را آفرید. عشق را .رنگ را..... به نام آنکه کلمه را آفرید و کلمه چه بزرگ بود در کلام او و چه کوچک شد آن زمان که می خواستم از او بگویم . سالهاست دچارش هستم و چه سخت بود بیدلی را ساختن خانه ای در دل و این دل بینهایت چه جای کوچکی بود برای دل بیتابش . او رفت و من نشناختمش....... در تمام میخکهای سر هر دیوار آواز غریبش را نشنیدم اما نشناختمش همانگونه که بغضهای گاه و ...

در مسیر شعر نیمایی دهه چهل بلافاصله باید از تولدی دیگر فروغ فرخزاد سخن گفت ،که به فاصله چند سالی قبل از مرگ بی هنگام او در سانحه اتومبیل (بهمن 1345) نیز منتشر شد. فروغ فرخزاد در پانزدهم دی ماه 1313 در تهران متولد شد. پدر او یک نظامی بود که با فرزندانش به گونه ای خشن رفتار می کرد. فروغ پس از پایان کلاس سوم دبیرستان ، به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی را فرا گرفت. این هنرها ...

زندگی شخصی سهراب سپهری سهراب سپهری سومین فرزند خانواده پنج نفری اسدا… خان سپهری و خانم فروغ سپهری است . سهراب در روزی آفتابی و پاییزی 15 مهرماه سال 1307 حوالی ظهر دیده به جهان گشود .کودکی را در کاشان , در باغ اجدادی, که بسیار بزرگ و پر از درختان میوه و گل و سبزه بود و در دروازه عطا قرار داشت , گذراند . در مورد زندگی این شاعر نامدار تنها مرجع معتبر کتاب مرغ مهاجر است که زندگینامه ...

ثبت سفارش