دانلود تحقیق فردوسی

Word 142 KB 19894 22
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • شاهنامه تبارنامه ملت کهن ماست که از دیر باز نقل مجلس و محفل ایرانیان بوده است و همواره خصلتهای ایرانین را همچون دلیری، آزادگی، یکتا پرستی، میهن دوستی و ...

    را گوش زد نموده و اشتیاق دفاع از وطن و همچنین فرهنگ ملی را در دلها پرورانیده است.
    با خلق حماسه عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید، با تأمل در شاهنامه و فهم پیش زمینه فکری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می‏شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصلخیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته‏اند.

    (www.irib.com)
    چنان که در سالهای آغازین ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احکام و قوانینش به دل و جان می‏کوشیدند.

    از این منظر، اهمیت «شاهنامه» فقط در جنبه شاعرانه آن خلاصه نمی‏شود و پیش از آن که مجموعه‏ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه‏ای است که بیت بیت و حرف حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته‏های جمعی ملتی کهن دارد؛ ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است.

    (www.irib.com)
    حال در این مجال به بررسی شخصیت فردوسی ، ابعاد شاهنامه و مسائل پیرامون آن می پردازیم.


    اما فردوسی!

    نام او را «حسن» یا «منصور» گفته اند.

    نام پدرش نیز به درستی معلوم نست.

    آنان که نامش را «حسن» نوشته اند نام پدرش را «اسحاق» یا «علی» گفته اند و آنکه نامش را «منصور» گفته نام پدرش را «حسن» نگاشته است.

    اما کنیه او را همه جا «ابوالقاسم» نوشته اند.

    (غمنامه رستم و سهراب، ص )
    در مورد تولد این حکیم فرزانه اطلاعات دقیقی را نمی توان یافت و به آن استناد نمود ولی مواردی که معروف است را در زیر به آن اشاره می کنیم:
    مرحوم مجتبی مینوی (متوفی1355) در کتاب «فردوسی و شعر او» زمان تولد وی را ما بین 325 الی 329 هجری قمری آورده است که در بیشتر اسناد 329 هجری قمری گفته شده است.
    329 هجری شمسی (غمنامه رستم و سهراب، ص )
    14 دیماه 318 هجری شمسی (www.ferdowsi.org)
    313 هجری شمسی (www.fa.wikipedia.org)
    5 مهر 313 هجری شمسی (www.naghed.net)
    320 الی 329 هجری قمری (www.irib.com)
    فردوسی در طبران طوس هجری بدنیا آمد.

    پدرش از دهقانان طوس بود و در آن ولایت مکنتی داشت.

    از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی نداریم؛ اینقدر معلوم است که در جوانی از برکت درآمد املاک پدر بکسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی افتاده است.

    چنان که خود او می گوید:
    آلا ای برآورده چرخ بلند چه داری به پیری مرا مستمند
    چو بودم جوان برترم داشتی به پیری مرا خوار بگذاشتی
    به جای عنانم عصا داد سال پراکنده شد مال و برگشت حال
    همانطور که گفته شد وی دوران کودکی و جوانی را در خانواده ای که همه دهقان و ایرانی پاک نژاد بودند؛ در فضایی سرسبز و آرام به تحصیل علم و ادب گذراند.

    علاقه او به داستان های کهن باعث می شد تا گهگاه طبع خود را در سرودن تاریخ ایران قدیم آزمایش کند اما در آن زمان هیچ کس باور نمی کرد که این سروده های پراکنده ادامه یابد و به یک اثر عظیم حماسی به نام «شاهنامه» تبدیل شود.
    فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و از همان جوانی شور شاعری در سر داشت .

    از همان زمان برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی بسیار کوشید و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری برزگ به نام «شاهنامه» شد.

    (www.irib.ir)
    او نظم شاهنامه را حدود سالهای 370 یا 371 ه .

    ق شروع کرد و حدود سی و پنج سال، بی‏وقفه در انجام و اتمام این کار کوشش نمود.

    به عبارتی، او تمام هستی خود را وقف این کار کرد و با وجود چند تن از دوستانش که حامی او در انجام این کار ملی و ادبی بودند، همان طور که گفتیم، به روزگار پیری ثروت دوران جوانی را از دست داد و فقیر و تهیدست، باقی عمر را در بی‏چیزی و افلاس گذراند.

    حماسه‏سرای بزرگ ایران در سال 411 ه.ق درگذشت.

    (www.irib.com)
    برخی تاریخ درگذشت او را 416 ه.ق نیز نوشته اند.







    تاریخچه سیستان
    از آنجا که حکیم فردوسی داستانها و پهلوانانش را از خطه سیستان انتخاب نموده نگاهی گذرا به تاریخچه این سرزمین می اندازیم.
    با ورود اخرین دسته از آریایها در حدود سال 128ق- م که سکه نامیده می شدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کناره های دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربها سجستان می گفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت.که امروزه به همین نام خوانده و شناخته می شود.

    گرچه در قرن 19 توسط بریتانیا قسمتی از سیستان به وسیله ی عهد نامه پاریس از سیستان جدا گردید،و درآن سوی مرز ماند،اما فرهنگ مردم ،آداب و رسوم،زبان ادبیات آنها همچنان پایدار و پا برجا و یکسان است.

    (www.fa.wikipedia.org)
    مردم سیستان از نژاد آریایی و زبانشان فارسی و با گویش زابلی(زاولی) است،اکثریت شیعه اثنی عشری و دارای افتخارات در این مورد و خصوصا دوران بنی امیه به علت سب نکردن امام علی (ع) هستند.

    زندگی اکثریت مردم کشاورزی و دامداری می باشد.

    تاریخ ایران به نام سیستان افتخار می کند،هر گاه از سیستان نامی به میان آمده،سلحشوری،شجاعت، مهمان نوازی،مرزداری،اعتقاد،قناعت ووفای این مردم به نظرآمده است، بی دلیل نیست که فردوسی متون،داستانها و قصه های تاریخی شاهنامه خود را از سرزمین نیمروز (سیستان) انتخاب و قهرمانان آن رااز این خطه انتخاب نموده است.

    اگر همت والای مردانی چون یعغوب لیث صفاری نبود که وقتی در برابرش مدح به زبان عربی می خواندند،بر آشفت و گفت(چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت)چه بسا که امروزاثری از زبان فارسی نبود.

    (www.fa.wikipedia.org)



    شاهنامه سرایی در زمان فردوسی و قبل از آن
    در عهد سامانیان در قرن چهارهم هجری، جمع آوری و تألیف سرگذشت پادشاهان قدیم ایران رونق به سزایی یافت.

    این کتاب ها که به شاهنامه معروف بودند به نثر نوشته شده بود و پیش از آن که از میان بروند، منبع و مأخذ برخی از کتاب های منثور و منظوم تاریخی در زبان فارسی و عربی قرار گرفت.

    جامع ترین آنها شاهنامه منثور ابومنصوری نام داشت که به فرمان «ابومنصور محمدبن عبدالرزاق» حاکم طوس، در حدود سال 346ه.ق به دست جمعی از مورخان و نویسندگان جمع آوری و تدوین گردید.

    این کتاب، مأخد مهم فردوسی در نظم شاهنامه است.

    (www.irib.ir)
    در عهد سامانیان در قرن چهارهم هجری، جمع آوری و تألیف سرگذشت پادشاهان قدیم ایران رونق به سزایی یافت.

    جامع ترین آنها شاهنامه منثور ابومنصوری نام داشت که به فرمان «ابومنصور محمدبن عبدالرزاق» حاکم طوس، در حدود سال 346ه.ق به دست جمعی از مورخان و نویسندگان جمع آوری و تدوین گردید.

    (www.irib.ir) پیش از آن که فردوسی، به شاهنامه سرایی بپردازد، «دقیقی» که از شاعران بزرگ و همسال فردوسی است به نظم شاهنامه روی آورده بود.

    وی تنها هزار بیت از داستان گشتاسب و ارجاسب تورانی را سروده بود که در سن کمتر از چهل سالگی به دست غلامش کشته شد.

    فردوسی علت قتل او را «خوی بد» یاد می کند و چینن می گوید: جوانیش را خوی بد یار بود همه ساله تا بد به پیکار بود بدان خوی بد جان شیرین بداد نبود از جهان دلش یک روز شاد یکایک از او بخت برگشته شد به دست یکی بنده بر کشته شد پس از قتل دقیقی، دوستان فردوسی که قوت طبع شاعری او را پیش از این آزموده بودند نزد وی آمده و او را به ادامه کار تشویق کردند؛ اما وی منبع و مأخذی در اختیار نداشت که بتواند از روی آن به نظم شاهنامه بپردازد؛ از این رو این شاعر خستگی ناپذیر و سخت کوش برای تهیه این منابع به شهرهای بخارا، مرو، بلخ و هرات سفر کرده و با یک تحقیق میدانی و گسترده، داستان های باستان را از سینه پیران جهان دیده بیرون کشید و آن ر ا به نسل های پیش ازخود تقدیم کرد.

    بپرسیدم از هر کسی بی شمار نترسیدم از گردش روزگار و این در حالی بود که آتش جنگ همه جا شعله ور و راه ها پر خطر بود.

    زمانه سرای پر از جنگ بود به جویندگان بر جهان تنگ بود.

    (www.irib.ir) فردوسی و سلطان محمود غزنوی اگر چه فردوسی در خانواده ای به دنیا آمد که به قول نظامی عروضی صاحب آب و زمین بودند و او بدین سبب از امثال خود بی نیاز بود؛ اما هر چه داشت همه را در راه تدوین شاهنامه خرج کرد و خود گرفتار فقر و تهیدستی گردید.

    در این زمان یکی از امرای قدرشناس طوس او را از نگرانی معاش و اندوه فقر رهایی بخشید و تحت حمایت خود قرار داد؛ اما دیری نپایید که این حامی قدرشناس به وضع نامعلومی ناپدید شد.

    بعد از آن بود که دیگر فردوسی روی آسایش ندید و فقر، سایه سیاه و سنگین خود را تا پایان عمر بر سر راه او انداخت.

    (www.irib.ir) الا ای برآورده چرخ بلند چه داری به پیری مرا مستمند چو بودم جوان برترم داشتی به پیری مرا خوار بگذاشتی فردوسی پس از تکمیل شاهنامه و بازنگری در آن، تصمیم گرفت آن را به سلطان محمود غزنوی تقدیم کند، تا با پاداشی که از این راه می ستاند هم خود را از فقر و تهدیدستی برهاند و هم کتاب را از گزند حوادث مصون دارد.

    وی بدین منظور از طوس به غزنین آمد، و به دربار محمود بار یافت، اما بر خلاف انتظار، مورد بی مهری سلطان قرار گرفت.

    فردوسی خشم آلود از کاخ بیرون شتافت و به گرمابه رفت و همه درهم هایی را که دریافت کرده بود بین کارکنان حمام تقسیم کرد و شبانه به هرات گریخت.

    (www.irib.ir) فردوسی مدت ها به هجو سلطان محمود پرداخت و در مذمت او شعر سرود و بیشتر اساتید سخن از جمله مرحوم مجتبی مینوی در کتاب «فردوسی و شعر او» و شاعر معاصر علی موسوی گرمارودی در شعر «در ستایش فردوسی» که آورده است: چه خوش گفته بودی از این پیش باز به درگاه محمود نا سرفراز این امر را بیان کرده اند.

    درباره این که چرا سلطان محمود به فردوسی بی اعتنایی کرد گفته اند: فردوسی از پیروان اهل بیت بود و سلطان محمود را با شیعیان میانه ای نبود.

    نظامی عروضی می گوید: سلطان محمود مردی متعصب بود و اطرافیان وی که با فردوسی دشمن می داشتند به سلطان گفتند که او مردی رافضی (شیعه) است و این بیت هار ا دلیل رفض (و شیعه بودن) اوست.

    (www.irib.ir) خردمند گیتی چو دریا نهاد برانگیخته موج از او تندباد چو هفتاد کشتی در و ساخته همه بادبان ها برافراخته میانه یکی خوب کشتی عروس برآراسته همچو چشم خروس پیمبر بدو اندرون با علی همه اهل بیت نبی و وصی اگر خلد خواهی به دیگر سرای به نزد نبی و وصی گیر جای گرت زین بد آید گناه من است؟

    چنین دان و این راه، راه من است بر این زادم و هم بر این بگذرم یقین دان که خاک پی حیدرم در جای دیگر آمده: «ابوالعباس فضل بن احمد از وزارت افتاد و احمد بن حسن میمندی وزیر سلطان شد و از اینکه نام وزیر پیشین در کتاب برده شده است غضبناک گردید؛ فردوسی منکر امکان روئیت خدا که اهل سنت با آن معتقد شده بود و به این سبب او را معتزلی و قرمطی بشمار آورده اند».

    (فردوسی و شعر او، ص 41) ناهمخوانی اندیشه شاه و شاعر چند علت داشته: نخست آینکه فردوسی ایرانی بوده و به ایرانی بودن خود می نازیده، و هدفش زنده کردن فرهنگ کهن ایرانی بوده است، در حالی که محمود ترک نژاد بوده و طبعا از افتخارات ایرانیان خوشش نمی آمده، ...

    .

    (غمنامه رستم و سهراب، ص ) یکی دیگر از دلایلی که فردوسی مورد بی مهری سلطان محمود قرار گرفت این بود که او شاعر درباری نبود.

    سلطان محمود انتظار داشت که او هم مانند دیگر شاعران، جیره خوار درگاه او باشد و جز به ستایش او به کاردیگری نپردازد.

    او انتظار داشت که فردوسی هم همانند فرخی، عنصری و عسجدی در مدح او قصیده ها بسراید و زندگانی او را به نظم درآورد، اما فردوسی نه تنها شاعر مدیحه سرای مزدبگیر نبود بلکه به عکس گاه بیت هایی گفته بود که به سلطان محمود کنایه می زد.(www.irib.ir) از جمله از زبان «رستم فرخزاد» قرن او را که قرن چهارم هجری است این گونه پیش بینی کرده بود: بداندیش گردد پدر بر پسر پسر بر پدر همچنین چاره گر بر این سالیان چارصد بگذرد کزین تخمه گیتی کسی نسپرد شود بنده بی هنر شهریار نژاد

کلمات کلیدی: شاهنامه - فردوسی

تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق فردوسی, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق فردوسی, پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق فردوسی

بارخدایا! ما را از کسانی قرار ده که به ریسمان قرآن چنگ می‌زندد و در فهم متشابهاتش به پناهگاه محکم و استوارش پناه می‌برند، و در سایبان آن آرام می‌گیرند و به روشنی بامدادش راه می‌یابند و به درخشیدن روشنایی آن اقتدار می‌کنند، از چراغ آن چراغ می‌افروزند و هدایت و رستگاری را در غیر آن نمی‌طلبد. «صحیفه سجادیه، دعا 42» ادبیات کهن فارسی حاوی فرهنگ دینی و ملی ما ایرانیان است. ...

درباره ی فردوسی وشاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی از ستارگان قدراوّل آسمان ادب وفرهنگ ایران است که در دوره های گذشته ی تاریخی،با کتاب گرانقدرخود شاهنامه،درمیان مردم شهرت یافته است واز غایت روشنی بعدها زندگی اودرغباری از تیرگی وناشناختگی فرورفته است.فردوسی را همگان می شناسند امّاحیات و کارواندیشه او،چنانکه بوده،برهیچ کس روشن نیست. قدیمی ترین کتابی که به نام فردوسی واثرجاودانه ی او ...

مقدمه بارخدایا! ما را از کسانی قرار ده که به ریسمان قرآن چنگ می‌زندد و در فهم متشابهاتش به پناهگاه محکم و استوارش پناه می‌برند، و در سایبان آن آرام می‌گیرند و به روشنی بامدادش راه می‌یابند و به درخشیدن روشنایی آن اقتدار می‌کنند، از چراغ آن چراغ می‌افروزند و هدایت و رستگاری را در غیر آن نمی‌طلبد. «صحیفه سجادیه، دعا 42» پیشگفتار ادبیات کهن فارسی حاوی فرهنگ دینی و ملی ما ...

اثر جاویدان حکیم ابوالقاسم فردوسی بزرگترین شاعر دوره سامانی و غزنوی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است. فردوسی در طبران طوس به سال 329 هجری بدنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و در آن ولایت مکنتی داشت. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی نداریم؛ اینقدر معلوم است که در جوانی از برکت درآمد املاک پدر بکسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی افتاده ...

شاهنامه با نام «جان و خرد» آغاز می‌شود، آغازی بی‌مانند در ادبیات ایران. کتابی سراسر داد و دانایی! واژه‌ها همه دانه‌های دانایی‌اند. شاه‌نامه یا خدای‌نامک، داستان پهلوانی‌ها، پیمان‌داری‌ها، مهربانی‌ها، مدارایی‌ها نیز هست. در این روایت کم‌مانند ادبیات جهان، خرد و عشق چنان در هم آمیخته است که گویی جهان فردوسی ، آمیزه‌یی از عشق و دانایی‌ست. این فرهنگ‌نامه با ستایش مردم و ...

زنان در شاهنامه فردوسی مقدمه : فردوسی و اهمیت شاهنامه شاهنامه فردوسی هم از حیث کمیت هم از جهت کیفیت بزرگترین اثر ادبیات و نظم فارسی است، بلکه میتوان گفت یکی از شاهکارهای ادبی جهان است، و اگر من همیشه در راه احتیاط قدم نمیزدم، میگفتم که شاهنامه معظمترین یادگار ادبی نوع بشر است تاریخ ملی ایرانیان نخستین منت بزرگی که فردوسی بر ما دارد احیا و ابقای تاریخ ملی ماست. هرچند جمع آوری این ...

مقدمه : فردوسی و اهمیت شاهنامه شاهنامه فردوسی هم از حیث کمیت هم از جهت کیفیت بزرگترین اثر ادبیات و نظم فارسی است، بلکه میتوان گفت یکی از شاهکارهای ادبی جهان است، و اگر من همیشه در راه احتیاط قدم نمیزدم، میگفتم که شاهنامه معظمترین یادگار ادبی نوع بشر است تاریخ ملی ایرانیان نخستین منت بزرگی که فردوسی بر ما دارد احیا و ابقای تاریخ ملی ماست. هرچند جمع آوری این تاریخ را فردوسی نکرده ...

شاهنامه فردوسی که در حدود پنجاه هزار بیت دارد، شامل قسمتهای اساطیری و داستانهای تاریخی و ملی است. این اثر جاویدان بر اثر نفوذ شدیدی که میان طبقات مختلف ایرانیان یافت در همه ادوار تاریخی مورد توجه بود، چنانکه همه شاعران حماسه سرای ایرانی تا عهد اخیر تحت تاثیر آن بوده اند، بدین ترتیب فردوسی را زنده کننده مجدد و بزرگی دیرین ملت ایران و نگاهدارنده زبان، فرهنگ و ادبیات و هنر ایرانی و ...

مقدمه درباره شاعران ما محققان و ادیبان تاکنون سخن بسیار گفته اند و در این باب بسی دشواری ها را نیز آسان کرده اند . شک نیست که بعضی از آنچه آنها با دقت و کنجکاوی هوشمندانه بررسی و تحقیق کرده اند خود ارزش بسیار ندارد و گه گاه تحقیقاتشان مصداق واقعی « هیاهوی بسیار برای هیچ » شده است ، لیکن بسیاری از آن تحقیقات نیز ماده و زمینه است برای نقد و داوری درست در باب شاعران . نکته در ...

شاهنامه فردوسی که در حدود پنجاه هزار بیت دارد، شامل قسمتهای اساطیری و داستانهای تاریخی و ملی است. این اثر جاویدان بر اثر نفوذ شدیدی که میان طبقات مختلف ایرانیان یافت در همه ادوار تاریخی مورد توجه بود، چنانکه همه شاعران حماسه سرای ایرانی تا عهد اخیر تحت تاثیر آن بوده اند، بدین ترتیب فردوسی را زنده کننده مجدد و بزرگی دیرین ملت ایران و نگاهدارنده زبان، فرهنگ و ادبیات و هنر ایرانی و ...

ما آنچیزی نیستیم ، که ساخته اند ما آنچیزی میشَویم ، که میجوئیم ما خدائی را میجوئیم که آب روانست، و تخم هستی ما، آنرا شب و روز مینوشد، تا بروید و درفرازش ، خوشه بینش شود ، وتا ازمکیدن این آب، تخم هستی ما ، بروید و دراین گیتی بهشت ازما برآید، و سراپایمان ، خنده شود . تا ازخنده وشاد شدن ، گوهرما و اوباهم، زیباشود ، تا باهم اصل زیبائی باشیم .ما خدائی را میجوئیم که درهم به پیچیم ، ...

ثبت سفارش