دانلود تحقیق ولایت فقیه در حکومت اسلامی

Word 122 KB 22591 25
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه
    نخستین آتش کینه و عداوتى که در اسلام، بلافاصله پس‏از رحلت پیامبر اکرم(ص) زبانه کشید، اختلاف در مسأله امامت و ولایت سیاسى و چالش انتصاب و انتخاب بود.

    قاطبه مسلمانان، بردو نکته اتّفاق نظر داشتند و بریک نکته، اختلاف مى‏ورزیدند.

    در تعریف امامت و در وجوب تعیین امام، همه، یک صدا بودند و امامت را چنین تعریف مى‏کردند:
    «ریاسه عامّه فی أُمور الدین و الدنیا».(1)
    تلقى همگانى، این بود که تمامى امور و شؤون دینى و دنیوى مردم، مانند زمان رسول اکرم(ص) باید تحت ولایت و تدبیر یک نفر باشد، امّا در این نکته اختلاف داشتند که: «آیا وجوب تعیین امام، وظیفه و تکلیف جامعه است یا کارى است که از سوى شارع باید انجام شود؟».


    اهل سنّت، به‏نظریه نخست و انتخابى بودن امامت گرویدند و شیعیان، معتقد به‏نظریه نصب شدند و در نتیجه، دو مسیر پرفراز و نشیب تاریخى در مسأله مشروعیّت گشوده شد.


    پس‏از حادثه سقیفه، نظریه نخست غالب شد و نظریه دوم، مغلوب میدان گشت.

    و از آن روز، پیروان اهل‏بیت(ع) به‏عنوان گروهى که براى آن‏ها مشروعیّت نظام سیاسى، مورد سؤال است، در جامعه اسلامى مطرح شدند.


    این گروه، در زمان خلافت خلفاى راشدین، با توجه به‏شرایط جامعه و براى حفظ اساس اسلام و پاى‏بندى نهاد قدرت به‏رعایت ظاهر شریعت، آرام بودند،پس‏از پایان حکومت علوى و عصر خلفاى راشدین با توجه به‏انحرافات دستگاه خلافت، فعالیت‏هاى آنان چهره‏اى دیگر به‏خود گرفت.

    عترت طاهره(ع) حجیت علمى و مشروعیّت سیاسى دستگاه خلافت و روحانیت وابسته به‏آن را نمى‏پذیرفتند و متقابلاً دستگاه خلافت هم، بیش‏ترین تهدید و بزرگ‏ترین رقیب خود را از این ناحیه مى‏دید و لذا براى سرکوبى این حرکت از هیچ اقدامى فروگذار نبود.


    نهاد حاکم، نه تنها از فعالیت سیاسى اهل‏بیت(ع) بیمناک بود، بلکه اجازه نمى‏داد بیت عصمت، حتى به‏عنوان یک مرجع علمى، مورد توجه عامّه مردم قرار گیرند.


    این، در حالى بود که تازه مسلمانانِ بیشمارى که در اثر فتوحات اسلامى، به‏این مکتب گرویده بودند، بى‏خبر از همه جا، حقیقت اسلام ناب را در چهره حاکمان اموى و عباسى جویا مى‏شدند و در هجمه تبلیغاتى دستگاه و عالمان وابسته به‏آن، هیچ گونه آشنایى با عترت طاهره، به‏عنوان عِدْل قرآن نداشتند.


    پس‏از واقعه کربلا - که به‏نقل مورخان، معتقدان برامامت امام سجاد(ع) از سه یا پنج نفر، تجاوز نمى‏کردند(2) - عترت طاهره(ع) به‏فعالیت‏هاى زیربنایى فرهنگى و سیاسى دست زدند.

    تلاش در ایجاد رابطه با مردم، با تربیت موالى و ازدواج با زنان غیر عرب و پرورش شاگردان لایق، مراعات تقیّه براى حفظ اساس تشیّع، وارد کردن چهره‏هاى بزرگ شیعه در مراکز حسّاس حکومتى، تقیّه کردن در مسأله امامت و تبیین زوایاى نهفته آن، مانند عدم مشروعیّت انتخاب، زمینه‏سازى براى غیبت امام زمان(عج)، تأسیس تشکّل بزرگ براى پیوند با پیروان خود در سراسر جهان اسلام، از طریق ایجاد شبکه وکلا، محورهاىِ اصلىِ این جهاد طولانىِ بیش از دو قرن بود.


    تأثیر عمیق و ژرف این حرکت مستمر، در دو چیز عمده بود: یکى ایجاد زمینه‏هاى لازم ذهنى براى غیبت کبرا و حفظ و توسعه پیروى از مکتب اهل‏بیت(ع) در این دوره حسّاس پرخطر، و دیگر، تعیینِ تکلیف براى شیعیان و این که به‏چه فرد یا گروهى در عصر غیبت مراجعه کنند و چه افرادى را به‏عنوان محور زندگى خود قرار دهند.


    حال براى آشنایى بیش‏تر با این تلاش بزرگ و تأثیر آن در بحث ولایت فقیه و پردازش شالوده ولایت فقیه در این برهه خاص، به‏برخى از زوایاى آن مى‏پردازیم.



    والسلام
    ذیقعده 1425















    تبیین جایگاه علمى - سیاسى فقیه در عصر حضور
    اهل‏بیت(ع) که از بعد سلبى، خلافت و مراکز علمى و مذاهب فقهى وابسته به‏آن را فاقد هر نوع مشروعیّت ارزیابى مى‏کردند، از بعد ایجابى، براى اثبات حقانیت خود، در هر دو مسأله (مرجعیت علمى و رهبرى سیاسى) باید تمهیداتى را ایجاد مى‏کردند.

    ایشان - که حجیت سیره‏شان و مشروعیّت امامتشان، مستند به‏تعالیم رسول اکرم(ص) بود - با این پشتوانه، نخست، به‏تربیت افرادى زبده در فنون مختلف فقهى و کلامى و تفسیرى دست زده و با این شیوه، شالوده تشکیل حوزه‏هاى علمى و فقهى را در مناطقى مانند مدینه و کوفه برپا کردند.

    این حوزه‏ها، براساس یک سیاستگذارى عالمانه با هدفى معین و برنامه‏اى روشن شکل گرفتند و آن گاه به‏تدریج، با گسترش و تعمیق آن، حوزه‏هاى علمى بزرگ در طول تاریخ، مانند قم و حلب و حلّه و بغداد و رى و جبل عامل و نجف شکل گرفت که همه همچون حلقه‏هاى زنجیر، به‏خاندان عصمت(ع) متصل مى‏شد.(3)
    امامان معصوم(ع) - که در مراکزى مانند مدینه حضور داشتند - براى پاسخگویى به‏نیاز علمى و سیاسى پیروان خود - که با توجه به‏شرایط سخت تقیّه و بعد مسافت و آسان نبودن ارتباط، خود، مستقیماً نمى‏توانستند به‏امام خویش مراجعه کنند - پس‏از آماده‏سازى انسان‏هایى فهیم و پاک، آنان را به‏طور خاص و با نام و یا بدون نام و تحت عناوینى کلّى، مانند «راویان حدیث اهل‏بیت» و «آشنایان با حلال و حرام این مکتب»، به‏مردم معرفى مى‏کردند تا مشتاقان حقایق وحى، هم معالم دین خود را از ایشان اخذ کنند و هم در مشکلات اجتماعى، ایشان را پناهگاه خود قرار دهند.

    همان فقیهان بزرگى که شاگردان بى‏واسطه اهل‏بیت(ع) شمرده مى‏شوند و سلسله فقیهان عصر غیبت به‏واسطه آنها با فقه اهل‏بیت(ع) آشنا شدند.

    زراره بن‏اَعین و ابابصیر و محمدبن‏مسلم و بریدبن‏معاویه و یونس‏بن‏عبدالرحمان و دیگراصحاب شاخص اهل‏بیت(ع) از این گروهند.

    در شأن ایشان، از امام صادق(ع) چنین روایت‏است:
    ما أجد أحداً أحیى ذکرنا و أحادیث أبی إلّا زراره و أبو بصیر المرادی و محمدبن‏مسلم و بریدبن‏معاویه.

    و لولا هؤلاء، ما کان أحد یستنبط هدىً.

    هؤلاء حفّاظ الدین و أُمناء أبی على حلال اللَّه و حرامه و هم السابقون إلینا فی الدنیا و فی الآخره .(4)
    این بزرگان، تنها، راوى حدیث نبودند، بلکه فقیهان بزرگى بودند که به‏عنوان حافظ مکتب و امینِ امامان معصوم(ع) شناخته مى‏شدند و مردم نیز وظیفه داشتند که به‏ایشان به‏همین عنوان مراجعه کنند.


    پس‏از این آماده‏سازى و گسترش تدریجى تفکّر اهل‏بیت(ع) در مناطق مختلف - که تا عصر امام هشتم ادامه یافت - از زمان امام هفتم به‏بعد، ائمه(ع) همگام با این اقدام‏شان، به‏ایجاد تشکّلى عظیم از ارتباط با شیعیان که در سراسر جهان اسلام پراکنده بودند، دست‏زدند.

    پرداختن به‏موضوع وکلاى ائمه(ع) بحثى حسّاس و مهم است که نیازمند نوشتارى مستقل است.(5) آن‏چه به‏طور اجمال مى‏توان گفت، آن است که به‏نظر مورخّان و سیره‏نویسان، با توجه به‏گستردگى شیعیان در ایران و عراق و یمن و مصر و نواحى دیگر، به‏ویژه گسترش تشیّع در ایران، پس‏از سفر امام رضا(ع) به‏این سرزمین، سیستمى که ارتباط میان شیعیان و امامان معصوم(ع) را به‏صورتى محکم و پیوسته پدید مى‏آورد، سیستم وکالت بود.

    اینان، کسانى بودند که از ناحیه امام رضا(ع) و امامان بعدى تا حضرت حجّت(عج)، کارِ تنظیمِ ارتباطِ میان مردمِ پیرو اهل‏بیت و امامانشان را انجام مى‏دادند.

    آن‏ها، علاوه برجمع‏آورى خمس، درباره پاسخگویى به‏مسایل کلامى و فقهى نیز مسؤولیت داشته و در تثبیتِ امامتِ امام بعدى، در منطقه خود، نقش به‏سزایى داشتند.

    از اخبار تاریخى به‏دست مى‏آید که مناطقِ تحت نفوذِ سیستمِ وکالت، در چهار قسمت متمرکز بوده است: 1.شامل بغداد و مدائن و سواد و کوفه؛ 2.شامل بصره و اهواز؛ 3.شامل قم و همدان؛ 4.شامل حجاز و یمن و مصر.(6) این افراد، بیش‏تر به‏وسیله نامه و پیک‏هاى مخصوصِ خود ائمه(ع) و یا افراد مطمئن که براى حج یا زیارتِ کربلا، به‏حجاز و عراق سفر مى‏کردند، با ائمه(ع) در ارتباط بودند.

    این است که بخش عمده‏اى از معارف فقهى و کلامىِ آن بزرگواران، به‏وسیله نامه و به‏عنوان «مکاتبه» در مصادر حدیثى آمده است.

    از دقت در سیستم وکالت و نقش و اختیاراتى که وکلاى ائمه(ع) دارا بودند، به‏ویژه وکلاى امام عصر(عج)، در دوره غیبت صغرا، دو نکته قابل استنباط است: نخست آن‏که ایشان، افرادى عادى نبوده‏اند، بلکه از نظر علمى، برجسته و در رتبه‏اى بالا بودند و توان پاسخگویى به‏مشکلات علمى و حلّ معضلات فقهى و کلامى شیعیان را داشتند.

    اصولاً، یکى از مسؤولیت‏هاى سیستم وکالت، پاسخگویى به‏مسایل علمى شیعیان بود.

    این امر، نشان مى‏دهد که ایشان، معمولاً، با توجه به‏اختلاف مراتب و منطقه و محدوده مأموریت خود، از فقیهان زمان خویش بوده‏اند.

    نکته دوم، آن است که اختیارات واگذار شده به‏ایشان، در حدّ یک وکالت معمولى نیست.

    انسان، وقتى در برخى از این مکاتبات و منابع تاریخى تأمل مى‏کند، مى‏یابد که در واقع، امامان(ع)ولایت سیاسى خود را تا آن جا که مقدور بود، به‏واسطه همین نایبان خود اِعمال مى‏کردند و این‏ها، فقیهانى بودند که با نصب و تعیین خاص، مسؤولیت‏هایى را به‏دوش مى‏کشیدند که بیش‏تر به«ولایت» شبیه بود.

    در واقع، سیستم وکالت، نوعى سیستم ولایت فقیه با نصب خاص و تحت اشراف امامان معصوم(ع) در عصر حضور بوده است.

    اکنون، به‏برخى از این شواهد تاریخى اشاره مى‏کنیم.

    1.در مکاتبه على‏بن‏بلال، از امام هادى(ع) پس‏از حمد و ستایش خداوند، چنین منقول‏است: «ثم إنّى أقمت أباعلى مقامَ الحسین‏بن عبدربّه و ائتمنته على ذالک»؛(7) من، ابوعلى را به‏عنوان جانشین حسین‏بن عبد ربّه تعیین کردم و او را در این کار، امین خود قرار دادم.

    در این فراز، سخن از تعیین کردن یک امین در منطقه‏اى از سرزمین پهناور اسلامى است.

    پس‏از این نصب و تعیین، حضرت، نسبت به‏او چنین سفارش مى‏کنند: و قد أعلم أنّکَ شیخ‏ناحیتک فأحببتُ إفرادک و إکرامک بالکتاب ذالک.

    فعلیک بالطاعه له و التسلیم إلیه جمیع الحق قبلک و أنْ تحضَّ موالیّ على ذالک و تعرفهم من ذالک ما یصیر سبباً إلى عونه و کفایته فذالک توفیرٌ علینا؛ با توجه به‏آن‏که تو بزرگ ناحیه خود هستى، خواستم، تنها، به‏تو نامه بنگارم تا موجب اکرام تو باشد.

    برتو باد که از او (ابوعلى) اطاعت کنى و تمامى حقوق مالى که نزد توست، به‏او تسلیم کنى و دیگر دوستان ما را هم به‏این امر تشویق کنى و آن‏چه را که موجب یارى او مى‏شود، به‏آنان گوشزد کنى؛ چون این کار، براى ما سودمند است.

    دقت در متن این نامه، وظایف و حدود اختیارات وکلا را و چگونگى ارتباط کسانى که جزء چهره‏هاى متشخّص یک منطقه به‏حساب مى‏آیند با نمایندگان امامان معصوم را نشان مى‏دهد، به‏خصوص این که حضرت، به‏اطاعت از او فرمان مى‏دهد.

    2.در نامه دیگرى، خطاب به‏شیعیان بغداد و مدائن و سواد و اطراف آن، ضمن اعلام وکالت اباعلى‏بن‏راشد و جایگزینى او به‏جاى وکیلى دیگر، اطاعت از وى را اطاعت از خود و عصیان او را، عصیان از خود اعلام مى‏کند: «فقد أوجبت فی طاعته، طاعتی و الخروجُ إلى عصیانه، الخروج إلى عصیانی؛ فالزموا الطریقَ»(8) این که اطاعت و عصیان فردى، اطاعت و عصیان امام تلقى شود، به‏خوبى، نشانه دهنده موقعیت حسّاس اجتماعى آن فرد و مسؤولیت‏هاى مهم ناشى از آن است که هرگز با وکالت رایج امروزه تناسبى ندارد.

    در حقیقت، در این جا، «ولایت بالنیابه» کاملاً ملموس است.

    3.یکى دیگر از وکلاى امام جواد و امام هادى(ع) «ابراهیم‏بن‏محمد همدانى» است.

    امام، در نامه‏اى به‏او، ضمن اعلام وصول حسابهاى خمسى مى‏فرماید: «و کتبت إلى موالیّ بهمدان کتاباً أمرتهم بطاعتک و المصیر إلى أمرک و أن لا وکیل لی سواک»؛(9) به‏دوستان خود در همدان، نامه‏اى نوشته و به‏آنان پیروى از تو را فرمان دادم (و گفتم) که فرمان، فرمان توست و جز تو، ازطرف من، در آن ناحیه، وکیلى نیست.

    این موارد، گویاى آن است که شیعیان در نقاط مختلف جهان، به‏وسیله سیستم وکالت، به‏هم مرتبط بودند تا مکتب اهل‏بیت(ع) حفظ شود و گسترش پیدا کند.

    4.یکى از نواحى مهم و مراکز شیعه، نیشابور بود.

    وکیل امام عسکرى(ع) در این شهر، «ابراهیم‏بن‏عبده» است.

    شأن و اختیارات این وکیل را از نامه امام(ع) به«عبداللَّه‏بن‏حَمْدُوَیه» مى‏توان دریافت.

    در بخشى از این نامه مى‏خوانیم: «و بعد، فقد بعثتُ لکم إبراهیم‏بن‏عبده، لیدفَعَ النواحی و أهل ناحیتک حقوقی الواجبهَ علیکم إلیه.

    و جعلتُه ثقتى و أمِینی عند موالیّ هناک»؛(10) من، ابراهیم‏بن‏عبده را براى شما نصب کردم تا مردم آن ناحیه، حقوق واجب شرعى خود (خمس) را به‏او بپردازند و او را در آن‏جا، ثقه و امین خود قرار دادم.

    5.مفصل‏ترین نامه امام عسکرى(ع) توقیعى است که به«اسحاق‏بن‏اسماعیل نیشابورى» نگاشته‏اند و در آن، اسحاق را به‏عنوان فرستاده خود نزد «ابراهیم‏بن‏عبده» که در بالا از او یاد شد، معرفى مى‏کنند و مى‏فرمایند: دوستان ما، در آن نواحى، حقوق واجب خود را به‏ابراهیم بدهند تا او نیز به‏رازى بدهد.

    این نامه را براى دوستان ما بخوان و از هیچ کس جز شیطانى که مخالف شماست، پنهان مدار.(11) از این نامه‏ها به‏دست مى‏آید که وکلاى هر منطقه، وظیفه داشتند که پول را به‏دست وکلاى دیگرى که در تماس بیش‏ترى با امام بوده‏اند، برسانند.

    وجود این پیوند، باعث احیاى شیعه و مانع از هضم شدن آن‏ها در اکثریت جامعه مى‏شد.

    همین شیوه ارتباط با شیعیان و برقرارى نظام وکالت براى اداره امورِ پیروان اهل‏بیت(ع) در سراسر جهان اسلام - که از زمان امامان پیشین وجود داشت - در دوران غیبت صغرا نیز تداوم یافت.

    محور ارتباط وکیلان با امام(ع) همان نایبى بود که ازطرف امام‏زمان(عج)، تعیین‏مى‏شد.

    با این شیوه نیابت، شاهد


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق ولایت فقیه در حکومت اسلامی, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق ولایت فقیه در حکومت اسلامی, پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق ولایت فقیه در حکومت اسلامی

پیشگفتار موضوع «ولایت فقیه» فرصتی است که راجع به بعضی امور و مسائل مربوط به آن صحبت شود. ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آن موجب تصدیق می‌شود و چندان به برهان احتیاج ندارد. به این معنی که هر کس عقاید و احکام اسلامی راحتی اجمالا دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد بی‌درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت. این که امروز به ولایت ...

در بحث‏ حکومت اسلامی از دیدگاه علمای شیعه پژوهشگر در برابر سه جریان فکری متفاوت قرار خواهد گرفت که تا به امروز یعنی پس از گذشت دو دهه از پیروزی انقلاب اسلامی هر یک در راه مشخص خود حرکت نموده‏اند.البته نباید گمان کرد که تقسیم بندی این جریانهای فکری به معنای تقسیم شدن نظریه پردازان روحانی حکومت اسلامی به سه دسته مشخص نیز هست زیرا در بستر متحول شرایط اجتماعی و سیاسی طبیعتا ...

امام رحمه الله در ابتدای بحث ولایت فقیه خود، با اشاره به اینکه «ولایت فقیه‏» از موضوعهایی است که تصور آن موجب تصدیق می‏شود و احتیاجی به دلیل و برهان ندارد، اوضاع سیاسی - اجتماعی آن روز مسلمانان و حوزه‏های علمیه را مطرح می‏کنند که موجب شده بر «ولایت فقیه‏» علی رغم بدیهی بودن، برهان اقامه می‏کنیم. (1) توضیح این امر خیلی ساده است و امام رحمه الله در شرایطی می‏خواست این بحث را مطرح ...

ولایت فقیه ولایت فقیه به معنی سرپرستی فقیه و جامع الشرایط در عصر غیبت است. برخی از شیعیان اعتقاد دارند در عصر غیبت کبری که مردم از حضور امام معصوم در جامعه انسانی و راهبری او در عرصه‌های گوناگون همانند معرفت، حکومت و قضاوت محرومند، فقیه عادل دارای شرایط فتوا، بر آنان ولایت دارد. به بیان دیگر در این اعتقاد ولایت فقیه در حقیقت نیابت عام از امام معصوم است و به معنای سرپرستی امور ...

ولایت فقیه استمرار ولایت نبی (ص ) : ولایت فقیه از همان ابتدا که پیامبر (ص ) حکومت اسلامی را بنا نهاد آغاز شده است، به فرموده حضرت علی (ع) امیر مومنان که توصیه کرده اند : قبل از انجام هر کاری از میان خود رهبری را انتخاب نمایید سپس عمل کنید ... در زمان نبود و دسترسی به یک امام معصوم حکومت به دست فقیهی عالم و آگاه و متعهد که با احکام و متعهد که با احکام الهی آشنایی دقیق دارد اداره ...

ولایت فقیه استمرار ولایت نبی (ص ) : ولایت فقیه از همان ابتدا که پیامبر (ص ) حکومت اسلامی را بنا نهاد آغاز شده است، به فرموده حضرت علی (ع) امیر مومنان که توصیه کرده اند : قبل از انجام هر کاری از میان خود رهبری را انتخاب نمایید سپس عمل کنید ... در زمان نبود و دسترسی به یک امام معصوم حکومت به دست فقیهی عالم و آگاه و متعهد که با احکام و متعهد که با احکام الهی آشنایی دقیق دارد اداره ...

مقدمه بحث خود را با نام خدا وسپس با توضیح این مطلب که" منکر ولایت‌فقیه، منکر ضروری فقه است " آغاز می‌نمایم: اگر کسی ولایت فقیه را مردود بداند، مرحوم آیه‌الله العظمی بروجردی(قده) او را منکر ضروری فقه اسلام و نه تنها فقه تشیع، می‌داند مرحوم صاحب جواهر نیز در این زمینه می‌فرماید:((استوانه‌های مذهب به ولایت فقیه حکم کرده‌اند و کسی که در ولایت فقیه وسوسه کند طعم فقه را نچشیده است و ...

امام رحمه الله در ابتدای بحث ولایت فقیه خود، با اشاره به اینکه «ولایت فقیه‏» از موضوعهایی است که تصور آن موجب تصدیق می‏شود و احتیاجی به دلیل و برهان ندارد، اوضاع سیاسی - اجتماعی آن روز مسلمانان و حوزه‏های علمیه را مطرح می‏کنند که موجب شده بر «ولایت فقیه‏» علی رغم بدیهی بودن، برهان اقامه می‏کنیم. (1) توضیح این امر خیلی ساده است و امام رحمه الله در شرایطی می‏خواست این بحث را مطرح ...

دوازدهم بهمن ماه بیست و شش سال پیش، هنگامی که «امام» از میقات 15 ساله خویش بازگشت، چنان آرامش ملکوتی داشت و نفس مطمئنه‌ای می‌نمود که گویی همچون «موسی کلیم» در قیام «لله» خویش به مقام «صعق» و «صحو» نائل شد، و اینک از میقات بازگشته است. میقاتی که نقطه آغاز آن هنگامی بود که برگونه متجاوزان «قبطی» (آمریکایی) چنان سیلی زد که عزّت مسلمین و استقلال کشور را تضمین کرد. گمان آن بود که آن ...

مقدمه: مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذارندن زندگی رزومره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق ...

مقدمه تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران بار دیگر فرصتی را پیش آورد که فقه اسلامی بتواند نقش گذشته خود را در اداره جامعه و حکومت‏باز یابد. تشکیل نظام مبتنی بر ولایت فقیه و تاکید قانون اساسی جمهوری اسلامی بر این مطلب که «کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر این‏ها باید براساس موازین اسلامی باشد» (1) ، حوزه‏های فقاهت‏شیعی را درگیر مسائل ...

ثبت سفارش