خشونت در محل کار مسئله ای جدی در ارتباط با سلامت و ایمنی محسوب می شود.
در شدیدترین شکل ممکن، قتل یا آدم کشی جزء سومین دلیل عمده جراحات یا صدمات شغلی کشنده (مرگبار) در ایالات متحده محسوب می شود.
مطابق با گزارش ((اداره آمار جراحات وصدمات شغلی مرگبار)) (CFOI)، در ایالات متحده در سال 2001، 639 مورد قتل در محل کار اتفاق افتاده است، که این رقم از 8786 مورد جراحات و صدمات مرگبار کاری است که صورت پذیرفته اند.
کلاً 2886 مورد مرگ مرتبط با کار با وقایع 11 سپتامبر در ارتباط بوده اند.
صرف نظر از این مرگ و میرها، رقم کلی مرگ و میر در محل کار برای سال 2001 معادل با 59000 مرگ بوده است.
خشونت در محل کار مراکز درمانی در بسیاری از کشورها در جهان صنعتی به عنوان یک مشکل جدی مطرح می باشد، و تحقیقات سازمان بهداشت جهانی (WHO) نشان می دهند که خشونت در محل کار مراکز مراقبتی درمانی در واقع یک پدیده جهانی محسوب می شود.
تضاد و روبروی هم قرار گرفتن مرزها، فرهنگ ها، محیط های کاری، و گروههای شغلی مسبب خشونتی می باشند که در محل کار مرکز درمانی در یک سطح بسیار بالایی مشاهده می شود.
تحقیقات جدید نشان می دهند که بالغ بر نیمی از پرسنل بخش درمانی که جان سالم به در کرده اند حدقل یک بار در سال قبل از این مطالعه، خشونت فیزیکی یا روانی را تجربه کرده اند.
مقدمه ای بر خشونت در محل کار مرکز پزشکی یا درمانی:
تحقیقی روی پزشکان در اکتبر سال 2003 که از سوی ((مجمع تحقیقات اقتصادی و سیاست های بهداشتی درمانی انجمن پزشکی بریتانیا)) (BMA) صورت گرفت نیز نشان داد که نیمی از پزشکان عقیده دارند که خشونت درمحل کار به عنوان یک مشکل محسوب می شود.
از تقریباً 1000 پزشکی که به این تحقیق پاسخ دادند یافته های کلیدی موارد زیر را در بر می گرفت:
برای تقریباً نیمی از پزشکان، خشونت در محل کار یک مشکل محسوب می شود.
از هر سه فرد پاسخ دهنده، یک نفر شکلی از خشونت را در محل کار در سال گذشته تجربه کرده بود.
این شامل حال هم پزشکان بیمارستان و هم پزشکان عمومی می شد.
اکثر وقایع خشونت آمیز در مطب پزشکان یا بخش بیمارستان ها اتفاق می افتادند.
در میان پزشکان عمومی اکثریت این وقایع در مطلب یا اتاق انتظار، و برای پزشکان بیمارستان ها، بیشتر در بخش های بیمارستان صورت می پذیرفتند.
در بین پزشکان بیمارستان ها، آنانی که در بخش های حوادث، اورژانس و روان سنجی کار می کردند بیشتر از بقیه خشونت بیمار را تجربه می نمودند.
از بین پزشکان که خشونت را تجربه کرده بودند تقریباً همگی (95 درصد) در سال گذشته قربانی سوء استفاده ها یا بدرفتاری های شفاهی (لفظی) بودند.
دلیل اصلی خشونت به عنوان مشکلات مرتبط با سلامت یا مسائل و مشکلات شخصی، نارضایتی از خدمات ارائه شده، یا مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، مشاهده گردید.
دکتر برایان پاترسون که جدیداً به عنوان رئیس شورای ایرلند شمالی BMA انتخاب شده بود با ذکر این جمله، یافته های تحقیقاتی را جمع بندی نمود: ((یافته های این تحقیقات در مورد آن چیزی که ما از آن به خشونت یاد می کنیم شواهد حقیقی بسیار محکمی را ارائه می دهند یعنی اینکه خشونت در محل کار مراکز درمانی پزشکی در غالب اوقات و بطور فزاینده ای، شیوع دارد یا متداول است)).
مثال موردی:
در حالیکه تحقیقات غالب پیشین، تأثیر خشونت بیمار را گزارش می کنند، تحقیق دیگری از سوی ((مرکز برنامه ریزی و بنیاد جرم شناسی، جراحات، خشونت و جرم استرالیا))، درباره کارکنان مراکز درمانی به عنوان عاملان خشونت موارد زیر را نشان می داد: ((در 59% از واکنش ها و پاسخ ها، پزشکان و پرستاران ذکر نمودند که کارکنان مراکز درمانی خودشان مقصرین واکنش تجاوزکارانه در قبال بیماران بوده اند)).
علاوه بر این، مثال نمونه زیر یک واقعه هراس انگیز را نشان می دهد که در آن یک کارمند مرکز درمانی یک پزشک را به قتل رسانده است.
در مرکز درمانی مشکل عبارت از عملکرد کاری بود.
Chen (42 ساله) بعد از 2 سال گذراندن برنامه و طرح رزیدنسی در دانشگاه می سی سی پی، به دانشگاه واشنگتن رفت.
قبل از ورودش، او یک دانشمند متعهدی بود ولی او شروع به تلاش در یکی از معروف ترین برنامه ها و طرح های آسیب شناسی نمود.
او عصبانی شد و طبق گفته اش کار او زیر سطح متوسط محسوب می گردید و زمانی شد که با سوپر وایزرش درگیر شد.
وقتی سر پرستارش به او توصیه کرد که برنامه دیگری را دنبال کند و یا اینکه مشاوره روانشناسی را پیگیری نماید، او بیشتر ناراحت شد.
بعضی از همکاران آسیب شناسی آنقدر از Chen ترسیده بودند که در هنگام بودن او در محیط آنجا، شروع به قفل کردن درها می کردند.
((جان کومبز)) نایب رئیس انجمن امور درمانی و پزشکی و نیز نایب رئیس دانشکده پزشکی گفت که ((نگرانی های زیادی از سوی دانشکده بخش وجود داشت و همچنین ترس و هراس را هم می شد به وضوح دید)).
در مرکز درمانی مشکل عبارت از عملکرد کاری بود.
((جان کومبز)) نایب رئیس انجمن امور درمانی و پزشکی و نیز نایب رئیس دانشکده پزشکی گفت که ((نگرانی های زیادی از سوی دانشکده بخش وجود داشت و همچنین ترس و هراس را هم می شد به وضوح دید)).
این ترس و نگرانی ها وقتی زیادتر شد که مقامات مرکز فهمیدند که Chen می خواهد یک تفنگ خردیداری کند.
رزدنت های پزشکی دیدند که صفحات زردرنگی به سوی مغازه اسلحه فروشی باز می گشتند و حتی نقشه ای در آن فروشگاه که روی صفحه کامپیوتر او محل گذاری می شد.
در یک جلسه ای در اواخر ماه می، از او از سوی مقامات مسئول و پلیس در خصوص رفتنش به آن فروشگاه اسلحه فروشی پرسیده شد و او گفت که می خواسته ا زیک نفر مراقبت کند.
مقامات به Chen هشدار دادند که حمل یک اسلحه در محوطه دانشکده VW غایر قانونی می باشد.
از آنجا که Chen هیچ سابقه کیفری نداشت و یا حتی هیچ فرد خاصی را هم تهدیدی نکرده بود، قانون یا مقامات دانشگاه کار بیشتری نمی خواستند بکنند.
یک پلیس VW حتی Chen را در آن فروشگاه اسلحه فروشی Bellevue دیده بود ولی تا بعد از تیراندازی، چیزی را گزارش نکرده بود.
دو هفته قبل از روز کار نهایی اش، کنترل سوابق Chen تکمیل و انجام شد و او توانست یک هفت تیر نیمه خودکار 357 را انتخاب کند بطوریکه آنرا 479 دلار خریده بود.
Chen طرح خودکشی اش را کشیده بود و نامه هایش که می خواست بعد از مرگش ارسال شوند را آماده کرد (مثلاً نامه ای به Haggit یعنی کسی که Chen قصد کشتنش را نداشت) این امکان وجود دارد که Chen تصمیمش را تغییر داده باشد و خواسته که Haggit را بکشد یا اینکه شاید Haggit کوشیده که به عنوان میانجی مانع خودکشی Chen شود.
گزارش پزشک معاینه کننده کامل نبود و ما هرگز نخواهیم دانست که در پشت آن درهای قفل شده چه اتفاق افتاد.
خشونت در محل کار مرکز درمانی به آن صورتی که تعریف شده است: با مقرر شدن واقعیت خشونت به عنوان یک مسئله ای مرتبط با رشته پزشکی و درمانی، ما باید معنای خشونت در محل کار را تعریف کنیم.
((اعمال خشونت آمیز مثل حملات و تهدیداتی که در محل کار روی می دهند و یک ریسک یا خطر اساسی مرتبط با آسیب های فیزیکی یا عاطفی را برای افراد بدنبال دارند و یا اینکه به منابع یک سازمان یا قابلیت های آن آسیب وارد می سازند)).
بطور خاص تر آن موارد زیر را در بر می گیرد: خشونت حقیقی که موجب وارد کردن جراحت و صدمه یا ضرر و زیانی به دارایی (اموال) یک فرد می شود.
اظهارات یا رفتار تهدید آمیزی که به قصد وارد نمودن زیان و آسیب صورت می گیرند نشان دهنده عدم احترام به شأن و منزلت و ارزش یک فرد می باشند.
سوء رفتارهای لفظی تمسخر کردن، سوء رفتارهای عاطفی اختیار کردن یک اسلحه در هنگام کار یا در کنار اموال کمپانی خشونت کاری در آمریکا از سوی ((مرکز سلامت و ایمنی شغلی OSHA)) کنترل می شود که همان بخشی از وزارت کار آمریکا به حساب می آید.
مطابق با قیود و قوانین عمومی ((OSHA)) کارفرماها ملزم هستند که یک محیط امن کاری را برای کارمندان فراهم آورند که بدون خطرات احتمالی می باشد.
برای اینکه خشونت کاری بعنوان یک ((خطر شناخته شده)) مشاهده شده است، دادگاه ها ذکر کرده اند که ((شرایط ها)) شامل یک خطر مشخصی می شوند زمانی که آنها: یک ((خطر یا ریسک عمده ای)) را برای کارمندان (در محیط هایی به غیر از مواقع عجیب و غیر عادی و یا نامطلوب محیط ها) خلق می کنند.
برای کارمند شناخته شده می باشند و در کار یا مرکز کار کارفرما، به عنوان ((خطر)) محسوب می شوند.
شرایط هایی هستند که از کارفرما بتوان انتظار داشت که از آنها جلوگیری کند.
فرد باید آگاه باشد که خشونت محل کار به عنوان یک خطر کاری، منحصر به فرد می باشد زیرا بر خلاف دیگر خطرات، آن یک فرآیند یا پروسه کاری را در بر نمی گیرد بلکه در عوض شامل عملی می شود که فردی مرتکب آن شده است.
خشونت کاری توسط یک عامل یا فرد مقصری انجام می شود و افراد زیر را می توان به عنوان یک عامل مقصر در نظر گرفت: یک فرد (یا غریبه ای) که رابطه مشروعی یا نسبتی با یک کارمند یا کارفرما را ندارند (مثل سارق یک فروشگاه مبلمان و اثاثیه خانگی) یک کارمند یا کارمند اخراجی یک فردی که زمانی یک ارباب رجوع، مشتری، پیمانکار، یا فروشنده بوده است یا رابطه نسبی و مشروعی را با کارفرما دارد.
فردی که با یک کارمند رابطه ای صمیمی، خانوادگی یا رابطه ای از نوع دیگر دارد.
اکنون ما برای آنچه که خشونت کاری در بر می گیرد یک چارچوب کلی را داریم.
بگذارید که توجه مان را به کانون اصلی این فصل معطوف داریم: تأثیر مدیریت ریسک مالی که می تواند روی سازمانها در مراکز درمانی داشته باشد.
تأثیر مدیریت ریسک مالی خشونت در محل کار: بگذارید که کار را با داده های تاریخی در خصوص هزینه خشونت در محل کارآغاز کنیم.
در سال 1995 ((شورای بیمه پرداخت غرامت کشوری)) دریافت که در مطالبات و ادعاهای خسارت کارگران برای خشونت های محل کار، 126 میلیون دلار هزینه شده است.
مطالعه ای از سوی ((بنیاد تحقیقات خشونت در محل کار)) در آوریل 1995 نشان داد که خشونت در محل کار موجب پدید آمدن 36 میلیارد دلار زیان و ضرر شده است.
طبق گزارشات((اداره مرکز آمار قضایی)) در حدود 500000 قربانی جرم های خشونت آمیز در محل های کاری، هر ساله 18 میلیون روز کاری را ضرر کرده اند و می کنند.
این نشانگر 550 میلیون دلار شگفت انگیز در ضرر و زیان موجود در دستمزدهای کارمندان می باشد بطوری که این به استثنای روزهای بیمار بودن و مرخصی های سالانه و زیان و ضرر مربوط به قابلیت بازدهی می باشد که پیامدهای مستقیمی را برای خط زیرین یک کارمند دارد.
پیگیردهای قانونی در حوزه مورد نظر تأثیری اساسی را روی هزینه داشته اند.
متوسط رقم غیر دادگاهی برای این نوع از دادخواست ها نزدیک به 500000 دلار و متوسط حکم هیئت منصفه معادل با 3 میلیون دلار می باشد.
احکام دیگر به رقم 49/5 میلیون دلار هم رسیده اند.
به مدت 6 تا 18 هفته بعد از اتفاق افتادن یک حادثه، 50 درصد کاهش در قابلیت بازدهی و 20 تا 40 درصد چرخش (و جابجایی) در کارمندان صورت می پذیرد.
گزارش از سوی اداره آمار قضایی در ژانویه 2002 در خصوص این خشونت ها نشان می دهد که پرستاران بعد از افسران پلیس در معرض حمله قرار گرفتن در کارشان، دومین قشر محسوب می شوند.
برای دوره زمانی بین سال های 1993 و 1999 بطور میانگین سالانه 429000 مورد قربانی های خشونت گزارش گردیدند.
این عمدتاً حملاتی را شامل می شود که از سوی پرستاران گزارش می شدند.
همچنین ((دایره آمار نیروی کار)) در سال 1999 برای هر 10000 کارمند بیمارستانی رقم 3/8 حمله را گزارش کرد.
این مقدار بسیار بیشتر از میزان حملات غیر کشنده برای تمامی بخش خصوصی بود.
(که در این بخش برای هر 10000 کارگر، این رقم 2 درصد بود).
طبق گزارش ((حقیقت نامه NIOSH)) در سال 1997، (در خصوص خشونت در محل کار) 64 درصد از حملات غیر مرگبار در مراکز خدماتی اتفاق می افتادند، و این رقم بالغ بر 38 درصد از عملیات های مرتبط با مراکز درمانی صورت می گرفتند.
حملات غیر مرگبار در محل کار موجب می شوند که بیشتر از 876000 روز کاری از دست بروند و 16 میلیون دلار در دستمزدها زیان وارد شود.
کارکنان شاغل در