عدم رشد بدنی ، عقلی و روانی کودک ، ضریب آسیب پذیری او را بسیار بالا می برد.
بدین جهت در تعالیم ادیان الهی ، مکتب های تربیتی ، نظام های حقوقی ، حقوق بین الملل و قوانین کشورها برای مصونیت کودک از آسیب ها ، و جبران خسارتهای مادی ، عاطفی و اخلاقی او ، روشهای حمایتی خاصی پیش بینی شده است.
حمایت از حقوق مادی و معنوی کودک نیازمند شناسایی مصادیق آن می باشد.
حقوق معنوی کودک به حقوقی گفته می شود که به نحوی با هویت و شکل گیری شخصیت عاطفی ، عقلانی و فکری او مرتبط می باشد ؛ حق تابعیت ، حق نسب و حق آموزش و پرورش از جمله حقوق معنوی کودک به شمار می آیند.
نگارنده با شناسایی این حقوق در مجموعه تعالیم تربیتی و حقوقی اسلام ، تجاوز و تخلف از حقوق معنوی کودک را منشأ مسؤولیت دنیوی و اخروی ، اخلاقی ، مدنی و کیفری دانسته است.
استقراء مفاهیم تربیتی امکان و تأمل در سیاق ادله متضمن این مفاهیم ، گذر از مسؤولیت اخلاقی به مسؤولیت مدنی را برای زیانکار میسر می سازد.
نویسنده همچنین با بهره گیری از روش اجتهادی به استناد قواعد فقهی لاضرر ، حرج و بنای عقلای مبانی فقهی نظریه جبران خسارت به حقوق معنوی کودک را ارائه نموده است.
  
 ویژگی های جسمی ، روانی ، عاطفی و اجتماعی کودک ایجاب می نماید که او علاوه بر حقوق اولیه انسانی ، از حمایت و مراقبت ویژه ای در قالب نظام حقوقی بهره مند شود.
در تعالیم دینی ، مکتب های تربیتی ونظامهای حقوقی به رعایت حقوق کودکان اهتمام و عنایت خاصی نشان داده شده و در متون روایی آمده است: « ان الله عزوجل لیس بغضب لشی کغضبه للنساء و الصبیان » یعنی خداوند بر هیچ چیز به اندازه تخلف و تجاوز حقوق زنان و کودکان غضب نمی کند.
 1 عده من اصحابنا، عن احمد بن محمد، عن علی بن الحکم، عن کلیب الصیداوی قال: قال لی ابوالحسن u : اذا و عدتم الصبیان ففوا لهم فانهم یرون انکم الذین ترزقونهم ان الله عزو جل لیس بغضب لشیءکغضبه للنساء والصبیان (الکلینی،1401ﻫ ، ج 8 ، ص50).
  
  
  
  
 ارزیابی رجالی روایت
 1 عده من اصحابنا: هر جا کهمرحوم کلینی این گونه تعبیر را آورده ، مراد او یکی از
 جماعات اربع است که نزد اهل رجال شناخته شده و معلوم هستند و همه آن ها ثقه بوده ، نیازی به ذکر اسم های ایشان نیست (تجلیل ، بی تا ، ص374).
 2 احمد بن محمد: احمد بن محمد بین چند نفر مردد است، کسانی که به این نام از علی بن حکم نقل حدیث کرده اند بنام احمد بن حکم بین چهار نفر مشترک هستند (خویی1401ﻫ ، ج11، ص393) اما آنچه که در این حدیث بین دو نفر مشترک است: الف: احمدبن محمد برقی: مراد احمد بن محمد البرقی است.
ایشان ثقه می باشند (النجاشی، 1422ﻫ ، ص55).
برخی معتقدند چنانچه کلینی در سلسله احادیث با عنوان عده من اصحابنا یا محمد بن یحیی از احمد بن محمد حدیث نقل نماید ، منظور از احمد بن محمد یا احمد بن محمد بن عیسی الاشعری است یا احمد بن محمد خالد البرقی ، که هر دو در یک طبقه (طبقه هفتم) هستند.
و هر دو ثقه می باشند (تجلیل، بی تا ، ص 12،11 ) چنانچه مرحوم ممقانی نیز بدان اذعان نموده است.
 3 احمد بن محمد عیسی عبداله بن الاشعری، ثقه می باشد (الرجال ، ص366 ) در نتیجه احمدبن محمد از منظر علم رجال فردی موثق و مورد اعتماد می باشد.
 4 علی بن الحکم : برخی از عالمان معتقدند که محتمل است علی بن الحکم همان علی بن حکم زبیر باشد (خویی ، 1401 Ú ، ج11 ، ص 381 و 394 ) ایشان از اصحاب امام جواد بودند که از کلیب الصیداوی نیز حدیث نقل کرده است و احمدبن محمد از ایشان حدیث نقل کرده است.
شیخ طوسی در زمینه علی بن الحکم الکوفی نوشته است «ثقه جلیل القدر له کتاب » و در کتاب الرجال خود ایشان را از اصحاب امام جواد u دانسته است (الطوسی، 1382، ص 403) برخی نوشته اند: «علی بن الحکم الکوفی ثقه » و بعضی دیگر گفته اند علی بن الحکم مشترک بین ثقه و غیر ثقه است.
اما موثق بودن ایشان چنانچه روایت را احمد بن محمد بن عیسی و محمد بن السندی نقل کرده باشند، بر عدم وثوق ایشان رجحان دارد.
(تجلیل، بی تا، ص 82).
 5 کلیب الصیداوی: مراد از کلیب الصیداوی (کلیب بن معاویه) الصیداوی است. 
 5 کلیب الصیداوی: مراد از کلیب الصیداوی (کلیب بن معاویه) الصیداوی است.
برخی از نویسندگان علم رجال مانند کشی معتقدند که کلیب الصیداوی از ممدوحان است و در روایات مدح شده است (اختیار معرفه الرجال، 1424 ﻫ ، ص 405) ، مع الوصف به وثاقت ایشان تصریح نشده است.
نجاشی معتقد است او کتابی دارد که جماعتی مثل عبدالرحمان بن ابی هاشم از آن روایت کرده اند.
مراد از ابی عبدالله u و ابی جعفر u حدیث نقل کرده است.
و شیخ طوسی معتقد است : کلیب بن معاویه الاسدی معروف به صیداوی دارای کتابی است که عده ای از آن کتاب به ما خبر داده اند ؛ چنانکه احمد بن محمد بن عیسی او را از اصحاب امام باقر شمرده است (اختیار معرفه الرجال، 1424 ﻫ ، ص 405 ): مؤلف معجم الرجال معتقد است : طریق شیخ صدوق به کلیب بن معاویه الاسدی الصیداوی مانند طریق شیخ صحیح می باشد (خویی ، 1401 ﻫ ، ج14، ص120 و124) بنابراین روایات صحیحه بوده قابل اتکاء و اعتماد است.
حمایت ویژه از زنان و کودکان بدان جهت است که این دو گروه از آسیب پذیری بیشتری برخوردارند.
عدم رشد فیزیکی و عقلی ، و نیاز مبرم به آرامش و امنیت روحی ، کودک را در شرایطی قرار می دهد که نیازمند مراقبت و حمایت باشد.
استعداد رشد جسمی، قابلیت توسعه ذهنی و اجتماعی، حس کنجکاوی و ویژگی های روانی هریک سندی هستند که ما را به شناسایی حقوق متنوع کودکان رهنمون می شوند.
حقوقی چون آموزش ، تربیت ، نام ، آزادی ، نسب ، تابعیت ، توارث ، حیات ، دین و مذهب ، محبت از جمله حقوق کودک به شمار می آیند.
در یک تقسیم بندی حقوق کودک را می توان به سه قسم مادی ، معنوی و دو بعدی (مادی و معنوی) تقسیم بندی نمود.
حقوقی که متعلق آن امری غیرمالی باشد، حقوق معنوی خوانده می شود.
حق تعلیم، حق تربیت ، حق نام ، حق نسب ، حق تابعیت از جمله حقوق معنوی به شمار می آیند ؛ در حالی که حق توارث از حقوق مالی، و حق حضانت از حقوقی است که دارای دو جنبه مالی و غیرمالی است.
مصادیق حقوق معنوی کودک 1 حق هویت مراد از حق هویت ، حقی است که کودک به واسطه آن در جامعه مورد شناسایی قرار می گیرد ؛ لذا این حق بیانگرهویت شخصی است.
حق نامگذاری ، حق نسب وحق تابعیت عناصر اصلی شکل دهنده حق هویت هستند.
الف حق نامگذاری از نخستین حقوق معنوی کودک، حق نامگذاری است.
در تعالیم دینی ، حق نامگذاری کودک مورد تاکید قرار گرفته است ؛ چنانکه نبی اکرم e فرمود: از حقوق فرزند بر پدر آن است که نام خوبی برای او تعیین کند.
(العاملی ،1414 ﻫ ، ج 15 ، ص 123) شخصی از پیامبر اکرمe سوال کرد: حق فرزند چیست؟
آن حضرت فرمود: او را به اسم نیکی نامگذاری کن (همو).
در روایت دیگری پیامبر e ، حقوق فرزند بر پدر را در سه مورد برشمرده که نخستین آن انتخاب نام نیکوست همچنین آن حضرت در وصیت به علی uفرموده است : انتخاب نام خوب ، ادب و تربیت ، حقی است که هر فرزند بر پدر خویش دارد (العاملی ، 1414ﻫ ، ج21 ، ص 389 و390) و در روایات اولین عطای هر یک از پدر و مادر به فرزند، انتخاب نام نیک دانسته شده است.
(الکلینی ،1401 ﻫ ،ج6 ، ص18) همچنین اولین نیکی پدر به فرزند خویش، نامگذاری او به نام نیک عنوان شده است (همو، ج6 ، ص 18).
از مجموع روایات مذکور و دیگر روایات نتیجه گرفته می شود که نامگذاری از حقوق مسلم معنوی کودکان و از تکالیف قطعی والدین به شمار می آید.
بنابراین علاوه بر ضرورت نامگذاری ، نیکویی آن نیز مورد عنایت و توجه قرار دارد.
لذا باید آن را مکمل این حق معنوی به شمار آورد.
یعنی چنانچه والدین در نامگذاری فرزند مطلوبیت و جذابیت آن را رعایت نکرده باشند ، حق کودک را به نحو کامل و مطلوب ادا ننموده اند.
چه بسا نام زشت و زننده برای کودک موجب آزار روحی و ظلم به او شود و در نتیجه از منظر حکم شرعی ، تکلیفی حرام تلقی شود.
اصل سوم اعلامیه جهانی حقوق کودک ( 1959 ) در این زمینه می گوید (کودک باید از بدو تولد صاحب اسم و ملیت گردد).
ماده7 کنوانسیون حقوق کودک ( 1989 ) نیز برای مدت ثبت تولد کودک و بهره مندی او ازحق داشتن نام تاکید ورزیده است.
در حقوق ایران براساس مقررات قانون ثبت احوال مصوب 1355، هر طفل ، باید دارای یک نام و یک نام خانوادگی باشد براساس ماده12 این قانون که برای هر طفل یک نام (نام کوچک) ساده یا مرکب که عرفاً نام محسوب می گردد مانند محمدرضا ، علیرضا و...
انتخاب خواهد شد.
انتخاب عناوین و القاب نظیر خان .....
و نامهای زننده و مستهجن و انتخاب نام پسر برای دختر و بالعکس ممنوع می باشد.
بدیهی است نام کودک جهت صدور شناسنامه به نماینده یا مامور ثبت اعلام می گردد.
مهلت قانونی جهت اعلام ولادت ، پانزده روز از تاریخ ولادت طفل است.
پدر ، مادر و در صورت غیبت پدر، جد پدری ، قیم و وصی، نامگذاری کنندگان قانونی طفل ، و متصدی یا نماینده موسسه ای که طفل به آن ها سپرده شده است ، موظف به اعلام مراتب به اداره ثبت احوال و اخذ شناسنامه می باشند.
نام خانوادگی کودک به موجب تبصره 1 و 4 قانون ثبت احوال ، همان نام خانوادگی پدر خواهد بود.
ب حق تابعیت تابعیت رابطه سیاسی و معنوی است که شخصی را با دولت معینی مرتبط می سازد.
این رابطه به محض تولد ، به صورت یک حق برای طفل پیش بینی شده است.
دولتها موظفند براساس سیستم خاک یا خون یا هر دو، تابعیت را برای طفل در قوانین پیش بینی نمایند.
ماده 7 کنوانسیون حقوق کودک بر لزوم به رسمیت شناختن تابعیت کودک تاکید ورزیده است.
اصل سوم اعلامیه جهانی حقوق کودک نیز ملیت را از حقوقی دانسته است که از بدو تولد برای کودک به وجود می آید.
در حقوق اسلامی بر اساس اصل لزوم پایبندی به معاملات و پیمانها (یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود ؛ المائده ، آیه 1) پیوستن دولت اسلامی به کنوانسیون حقوق کودک به معنای به رسمیت شناختن حق تابعیت و لزوم پایبندی به آن است.
پذیرش جغرافیایی سیاسی موجود در قالب عضویت در سازمان ملل متحد به معنای پذیرش لوازم آن نیز خواهد بود.
از جمله لوازم آن ، پذیرش هویت ملی همه شهروندان از جمله کودکان است.
تابعیت از مؤلفه های بسیار مهم هویت ملی یا ملیت هر فرد به شمار می آید که دولتها موظف به اعطای آن به کسانی هستند که از شرایط لازم چون پیوستگی خونی با اتباع یک کشور یا تولد در قلمرو سرزمین یک کشور برخوردارند.
بنابراین حق تابعیت از حقوق معنوی کودک است که در حقوق اسلامی براساس اصل لزوم وفای به عهد وپیمان ها قابل شناسایی است.
آدمیان از ابتدای آفرینش ، به اصل تابعیت بمعنای رابطه معنوی و اجتماعی به قوم، نژاد، قبیله اذعان داشته اند.
در سیر تکامل اجتماعی و فرهنگی ، علاوه بر تابعیت قومی ونژادی ، تابعیت دینی و مذهبی نیز مورد پذیرش قرار گرفته است.
پیدایش نظام اجتماعی ومدنی بر پایه دولت کشور زمینه شکل گیری نوعی تابعیت را پدید آورده است که تمامی مناسبات و حقوق شهروندان یک کشور در روابط داخلی و خارجی بر آن مبتنی می باشد.
به نحوی که عدم اقدام به تابعیت موجب اختلال در تمامی مناسبات می گردد.
به تدریج بنای عقلای عالم بر شناسایی پایبندی به حق تابعیت استوار گردید.
و ردعی نیز از ناحیه شارع در زمینه این بنا در دست نیست بنابراین ازعدم ردع شارع می توان شناسایی حق تابعیت را در حقوق اسلامی به رسمیت شناخت.
در حقوق اسلامی از تابعیت دیگری نیز سخن رفته است که باید آن را از حقوق کودک مسلمان به شمار آورد و آن تابعیت دینی است ؛ یعنی چنانچه یکی از والدین کودک مسلمان باشد ، کودک تابعیت او را داشته و مسلمان تلقی می شود.
در حقوق ایران، کودکانی که پدر آن ها ایرانی باشد، اعم از اینکه در ایران یا در خارج متولد