دانلود تحقیق عین القضات همدانی

Word 149 KB 33623 12
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • عین القضات همدانی با نام کامل ابوالمعالی این ابی بکر عبدالله بن محمد بن علی بن علی المیانجی (متولد سال ۴۷۶ هجری خورشیدی - متوفی به سال ۵۰۹ هجری خورشیدی) عارف نامدار سده ششم هجری است.

    شرح حال او از فاضلان عصر خود بوده و به فضل و درایت او مثال می‌زده‌اند.

    خود وی نقل کرده است که: بعد از آنکه از گفتگوی علوم رسمی ملول شدم به مطالعه مضنفات حجه الاسلام اشتغال نمودم.

    مدت چهار سال در آن بودم و چون مقصود خود را از آن حاصل کردم ، پنداشتم که به مقصود واصل شدم و نزدیک بود که از طلب بازایستم و بر آنچه حاصل کرده بودم از علوم اقتصار نمایم.

    مدت یکسال درین بماندم، ناگاه سیدی و مولائی الشیخ الامام سلطان الطریقه احمد بن محمد الغزالی به همدان که موطن من بود تشریف آورد.

    در صحبت وی در بیست روز بر من چیزی ظاهر شد که از من و ما غیر خود هیچ باقی نگذاشت و مرا اکنون شغلی نیست جز طلب فناعین القضاه همدانی روش حسین بن منصور حلاج را داشته و در گفتن آنچه میدانسته بی پروائی می‌کرده است.

    پس او را به دعوی الوهیت متهمش ساختند و چون عزیزالدین مستوفی اصفهانی وزیرسلطان محمود سلجوقی به او ارادت داشت، به آزادی هر چه میخواست می‌گفت و هیچ کس بر وی چیزی نمی‌گرفت تا قبول عام یافت.اما چون وزیر سلطان بر اثر دسیسه های وزیر ، ابوالقاسم قوام الدین درگزینی به حبس افتاد و در تکریت به قتل رسید؛ عین القضاه همدانی نیز که در اثر دوستی عزیزالدین مستوفی با قوام الدین درگزینی مخالفت داشت مورد مؤاخذه و غضب وزیر جدید واقع گردید .

    بدین صورت که قوام الدین مجلسی ترتیب داد و از جماعتی عالمان قشری حکم قتل عین القضات را گرفت.

    و سپس دستور داد تا او را به بغداد بردند و در آنجا به زندان افکندند.عین القضات در زندان به تألیف کتاب شکوی الغریب عن الاوطان الی علماءالبلدان ، پرداخت.

    در آخر او را به امر قوام الدین درگزینی از بغداد به همدان بردند در شب چهارشنبه ۷جمادی الثانی سال ۵۲۵ هجری بر در مدرسه ای که در آن به تربیت و ارشاد مریدان و وعظ می پرداخت بر دار کردند .

    سپس پوست از تنش کشیدند و در بوریائی آلوده به نفت پیچیده، سوزانیدند و چون حسین بن منصور حلاج خاکسترش را بباد دادند.

    با او همان کردند که خود او خواسته بود: ما مرگ و شهادت از خدا خواسته‌ایم وان هم به سه چیز کم‌بها خواسته‌ایم گر دوست چنین کند که ما خواسته‌ایم ما آتش و نفت و بوریا خواسته‌ایم او نزدیک به ۹ سده پیش ، نوجوانی خود را در خراسان ، “مرکز علم و ادب آن زمان” نزد فیلسوف و دانشمند بزرگ ، “عمر خیام نیشابوری” و استادانی مانند محمد حِمَویه گذرانید و آموزش دید.

    احمد غزالی از‌عارفان بزرگ و همراستای فکری ابن سینا ، استاد دیگر عین القضات که در برابر برادرش “محمد غزالی” که غرق در دگماتیسم و بنیادگرایی و دشمن سرسخت فلسفه بود ، راه فلسفه می رفت، عین القضات را “ قره العین” (نور دیده) نام نهاد.

    عین القضات اندیشمند و روشنگری ست آزادیخواه .

    در نوجوانی به فراگیری دروس دینی روی آورد .

    هم زمان با فراگیری دانش زمانه ی خود ، به کنکاش و بررسی ادیان پرداخت و در روند جستجوگری‌های خویش ، به یاری تعقل ، باورهای ایمانی خویش را مورد تجدید نظر قرار داد .

    آنگاه با تابیدن نور دانش و چالش در ذهن ، در ده ساله‌ی پایان عمر کوتاه خویش ، به این گذار رهنمون گردید که تا برهان‌های برآمده از خرد را به جای پیش انگاره های ایدآلیستی و ایمانی – مذهبی بنشاند و دگم هایی همانند “آفریده شدن عالم” ، “واجب الوجود”، “ علم خدا” ، “ بازگشت” ، ”روز قیامت” و “بهشت و دوزخ ووو را به تمامی مردود شمارد.

    پس از این ردٌ ونفی است که تمامی تبلیغات مذهب را “ دام وفریب” می‌نامد و حتا دیدگاه استاد خویش”احمد غزالی” را ناپذیرفتنی می‌شمرد.

    آموزش های علمی ابن سینا ، به ویژه نوشته‌های فلسفی آمده در کتاب “اضحَوی” ابن سینا که به سبب آن از سوی “امام محمد غزالی” تکفیر وی را به همراه داشت، پذیرا می گردد.

    عین‌القضات ، در سن ۲۴ سالگی ، مشهورترین کتاب فلسفی خویش “ زُبدَه الحقایق”(زبده) را به نگارش در آورد.عین القضا ت، در این کتاب آشکارترین دیدگاه های «انسان خدایی» ، «وحدت وجودی» ، ضد دینی و الحادی خویش را بی پروا آشکار می سازد.

    آموزش های او در این کتاب ، جوانه های زندگی پرفروغ و زیبنده‌ی یک فیلسوف جوان در آستانه شکوفایی را بازتاب می دهد و عین القضات بی باک و حلاج وار ، دیدگاه های انقلابی و روشنگرانه‌ی خویش را همه جا تبلیغ می کند و به بیداری جامعه و حقیقت جویی ‌خویش می‌کوشد.

    او دشمن نادانی و خرافات دینی‌ست و حفره‌های خوفناک دین را می شناساند؛ پس حکومت و دین حاکم ، به همراه شریعت‌مداران ، سخت بیمناک می شون د.

    دستور بازداشت وی از سوی خلیفه‌ی بغداد و فقیهان داده می شود.

    عین القضات دستگیر و دست بسته به زندان بغداد روانه می گردد.

    در سن سی و سه سالگی در زندان، کتاب «شکوی الغرایب» را به زبان عربی می نویسد.

    این کتاب ارزنده را دفاعیه عین القضات می شمارند.“زندان و زنجیر و اشتیاق و غربت و دوری معشوق البته بسیار سخت است.” اما ، همه این شنکنجه ها را می پذیرد و در برابر دین و دولت طبقاتی، تن به تسلیم نمی سپارد.

    سرانجام در سن سی وسه سالگی در « شب ۷ جمادی الثانی سال ۵۲۵ هجری» (۵۰۹ خورشیدی ) / ۱۱۳۰ میلادی ، آیت‌الله های در بار خلیفه و حوزه نشینان موقوفه خوار ، کشتن‌اش را فتوا می‌دهند .

    حقیقت ، با مرگی ،‌ هزار بار مردن و سوختن ، بر دار می شود .

    نوشته‌های عین القضات ،‌ بسیار بوده و با زبانی روان و پرشور نگاشته شده و در همان حال، پربار و آموزنده‌اند.

    « رساله‌ی لوایح» ، «یزدان شناخت» ، «رساله‌ی جمالی» ، «تمهیدات” یا «زبده الحقایق» ‌و نامه‌‌های بسیاردراین شمارند و بی شک نوشته‌‌ها و یادداشت‌هایی که دین و دولت طبقاتی را به تهدید می گرفته‌اند ، برای همیشه از میان رفته‌اند.

    او نزدیک به ۹ سده پیش ، نوجوانی خود را در خراسان ، “مرکز علم و ادب آن زمان” نزد فیلسوف و دانشمند بزرگ ، “عمر خیام نیشابوری” و استادانی مانند محمد حِمَویه گذرانید و آموزش دید.

    [ویرایش] آرا و عقاید عین القضات، بیش از شش سده پیش از دکارت و اسپینوزا و کانت ، به فسلفه ی “ قائم به ذات بودن اشیاء” یا به مفهوم “ شیی در خود” پی برد.رنه دکارت (۱۶۵۰-۱۵۹۶) برآن بود که پاره ای از شناخت ها از راه عقل به دست می‌آیند .

    وی بر آن بود که «هیچ چیزی را بی آنکه آشکار و مشخص به حس ، درک نکرده ایم ، نمی توانیم بپذیریم» .

    دکارت با پیش نهادن حکم “می اندیشم، پس هستم» برآن است که «موجودی اندیشنده فهمیدن» ، “ یقینی شهودی است” ، اما او از خویشِ ناکامل خود به باورِ “ وجودی کامل” رسید و این باور را همانند یقینِ “هر که اندیشید ، پس هست” ، وجود خدا را یقین پنداشت.

    دکارت “ شکافی عمیق بین هستی اندیشه و هستی ماده” ، کشید و تشکیل هستی را از دو گوهر کاملاً مجزا ، یعنی اندیشه و ماده دانست .

    در نخستین سال های ۱۷ میلادی ، دکارت ، به این حقیقت که “می اندیشم ، پس هستم” ، هسته‌ی شناخت فلسفی- علمی خویش را در برابر شکاکان بنیان می گذارد و اما “دوآلیسم” روح و جسم نگرش ارسطویی- افلاتونی در دیدگاه او ماندگار می‌شود .

    دکارت ، جانوران را “حیوان- ماشین” می نامد و کاربرد چنین برداشت فیزیک ابزاری را نیز برای انسان در نظر گرفته و با قوانین مکانیک ، توضیح پرداز می شمارد.

    دکارت ، شناخت پذیری ماده را نه از راه حواس(تجربه)، که از راه تعقل (ذهن) و مکاشفه شدنی می داند .

    با نگرش دکارت، عقل به معنای قدرت درک مفهوم می باشد و صورت کلی چیزها ، یعنی درک کلیت را می تواند، اما ذهن از آنجا که بر این کوشش است تا به کمال دست یابد و از آن‌جا که این فقط ذهن روشن دارای مفهوم کمال در خویش ، پس می تواند به‌وسیله روش شناختی (متدولوژی) به کمال مطلق دست یابد .

    به بیان دیگر، شناخت نهایی همان مکاشفه است.

    به دید دکارت، مفاهیم کلی در ذهن جای دارند و اندیشه‌ها در بیرون از خود آدمی اند و در بیرون جهان محسوس،‌ موجود.

    به‌یاری مکاشفه ، یا کشف شهود- “اشراق” تابش درک بی واسطه به دلیل بی چون وچرا بودگی، آن چنان روشن و بدیهی است که نیازی به استدلال ندارد.

    همانند خورشید، که نماد حقیقتِ خویش است؛‌ و به بیان مولوی “آفتاب آمد دلیل آفتاب”.

    گزاره‌ی «انسان هست»، امری آشکار و بدیهی است، این درک بی واسطه به وسیله‌ی خودِ بودن ، “هستم می اندیشم” یا “ می اندیشم، پس هستم”، خود به هیچ برهانی نیازش نیست.

    دکارت، هرچند شناخت را به یاری حواس (تجربه) انکار نمی کند، اما نقش انجامین را به تجربه وا نمی گذارد.

    “من”، وجود خود را دریافت می کنم، هستی خود را بی واسطه می فهمم، این دریافت نه حسی است نه استدلالی، مکاشفه‌ای‌‌ست از راه ذهن بی نهایت.«باروخ اسپینوزا» (۱۶۷۷-۱۶۳۲) نیز به « وحدت وجود» باور داشت و به سبب باورهایش و بیان گزاره‌ی «همه چیز در خداست و خدا در همه چیز است» از کلیسا رانده شد.

    «اسپینوزا» با ردّ دوآلیسم دکارت طبیعت و ماهیت چیزها را به یک گوهر واحد، به هستی یگانه که گاهی خدا و یا طبیعت اش می خواند، جمع می‌بندد.

    طبیعت اسپینوزایی، ساختاری است هم از “ماده وهم از اندیشه”.

    وی “دیدن همه چیز از چشم انداز ابدیت “ شدنی می‌شمارد زیرا که هدف، دریافت هرچیز با ادراک همه جانبه» است.ایمانوئل کانت (۱۸۰۴-۱۷۲۴) ، نیز همانند عین القضات ، “چیزها” را شناخت پذیر می دانست و برآن بود که: در “ادراک ما از جهان هم “حس” و هم “عقل” دخالت دارد .

    در اینجا “کانت” به بیانی هم “آمپیریست” است و هم “ راسیونالیست” ، زیرا که عقل گرایان ، پایه شناخت (معرفت) انسان را همه در ذهن می‌دانند و تجربه گرایان، شناخت جهان را همه زاییده ی حواس انسان می شمارتد.

    کانت، زمان ومکان را « دو صورت شهود» انسان می‌خواند و برآن است که “درک حسی چیزها در زمان و مکان ، ذاتی انسان است» .

    کانت ، زمان ومکان را فراسوی انسان نمی داند ، بلکه این دو مفهوم را وابسته به حالت آدمی می شمرد.

    کانت می گفت: « زمان و مکان، حالات حسی ماست، نه صفات جهان فیزیکی.» «هم ذهن با چیزها تطبیق می یابد و هم چیزها در ذهن انطباق پیدا می کنند» .

    [« بین شیی در خود» و «شیی در نظر من” ، تمایز است»] ، یعنی که شناختِ قطعی چیزها نا ممکن است.

    به برداشت کانت، دو عنصر اما به شناخت انسان از جهان یاری می رسانند:” احوال خارجی پدیده که از راه حواس(تجربه) یعنی «ماده شناخت» و دیگری احوال درونی(عقلی) خود انسان یعنی« صورت شناخت»، تا علت هر رویدادی را دریابد.

    در رابطه با اثبات خدا و نفی آن، کانت بر آن بود که عقل و تجربه ، هیچ یک مبنای استوارى برای اثبات وجود خدا نیستند.

    کانت، برای حل این بن بست دین، راستای دینی تازه ای گشود و گفت «آنجا که پا ی عقل وتجربه می لنگد، تهی گاهی پدید می آید که می توان آن را با ایمان پُر کرد.» کانت ، این باور دینی را وظیفه‌ی اخلاقی انسان می شمرد.

    کانت، مسیحیت را با چشم بستن بر عقل وتجربه، نجات بخشید.

    ایمانوئل کانت ، ایمان به «بقای روح» ، ایمان به « وجود خدا»، و ایمان به « اختیار انسان» را « انگاره‌های عملی« نامید و اخلاق(وجدان فردی) را مفهومی مطلق بخشید.

    کانت در کشمکش بین عقل و تجربه راهی میان بر می یابد: « دو چیز ذهن مرا به بهت و شگفتی می‌افکند و هرچه بیشتر و ژرفتر می‌اندیشم، بر شگفتی‌ام می افزاید: یکی آسمان پر ستاره اى که بالای سر ماست و دیگری موازین اخلاقی که در دل ماست.»با این برداشت است که افلاتون ، عین القضات و رنه دکارت را در کنار هم و در آیینه ی مکاشفه می بینیم .

    رنه دکارت و کانت و نیز عین القضات، گویی این بیان افلاتون را بازگویی می کنند : «نفس مانند چشم است ، چون متوجه چیزی شود که بر آن نور حقیقت و هستی تابد، آن را درک می کند و روشن می گردد، اما چون به دنیای نیم تاریک کون وفساد توجه کند، ازآن فقط وهمی به دست می آورد و درست

  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق عین القضات همدانی, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق عین القضات همدانی, پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق عین القضات همدانی

عین القضات همدانی با نام کامل ابوالمعالی این ابی بکر عبدالله بن محمد بن علی بن علی المیانجی (متولد سال ۴۷۶ هجری خورشیدی - متوفی به سال ۵۰۹ هجری خورشیدی) عارف نامدار سده ششم هجری است. شرح حال او از فاضلان عصر خود بوده و به فضل و درایت او مثال می‌زده‌اند. خود وی نقل کرده است که: بعد از آنکه از گفتگوی علوم رسمی ملول شدم به مطالعه مضنفات حجه الاسلام اشتغال نمودم. مدت چهار سال در آن ...

به نام خدا خلاصه تاریخ ایران         زمان میلادی زمان هجری سلسله پادشاه رویدادها پایتخت حدود ٧٢٠ تا ٥٥٠ پیش از میلاد   مادها دیا اکو دیااکو هفت قبیله آریایی را در شهر هگمتانه متحد میکند. هگمتانه فره ورتیش   هوخشتره   آژی دهاگ   ٦٧٥ تا ٣٣٠ قبل از میلاد   هخامنشیان کورش از بین بردن مادها - فتح بابل و دادن اجا ...

بهاءالدین محمدبن‏حسین‏عاملی لقب شیخ بهایی نسب از نوادگان حارث همدانی، صحابی معروف امام علی(ع) مذهب شیعه دوازه امامی(نظر به تالیف حاشیه اثنی عشریه) تولد 953ه چهار شنبه 13 ذیحجه (سده دهم) بعلبک، لبنان وفات 1031ه (سده یازدهم) اصفهان، ایران مدفن جوار مرقد مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام (جنب موزه آستان قدس) مشهد مقدس، ایران تبحر مشهور در معماری مسجد امام اصفهان متبحر در فقه، ...

مهمترین مسأله در بررسی یهودیان در مسائل سیاسی نیم قرن اول هجری، فعالیت آنها به عنوان گروه های فشار حامیان و مشاور خلفا و توطئه گران سیاسی قابل بررسی است. هدف یهودیان به دست گرفتن قدرت و حکومت نبود بلکه می خواستند به حکومتگران تأثیر بگذارند در اصطلاح سیاسی به این گروه ها «گروه های فشار» و‌«ذینفع»[1] یا «لابی»[2] گفته می شود. این گروه ها تشکیلاتی غیرسیاسی هستند که هدفشان گرفتن ...

دیباچه چوله‌قزک بارن کن    بارن ب‌‌پاین کن گندوم د زر خاکه    از توشنگی هلاکه بزغله شیر میه    چپو پنیر میه   با ترانه‌ی چوله‌قزک، روزگاری نه چندان دور، روستازادگان نشابور، گوش به جاری شدن ترنم باران بر دشت‌های سرزمین سپیده و نسیم صبح می‌ایستادند. از این دست بسیارند ترانه‌ها، لالایی‌ها، افسانه‌ها، مثل‌ها و ... که پدران و مادران ...

عین‌القضات همدانی، عارف نامی ایران متوفی به سال 525 ه.ق از مشایخ و شاگرد عمر خیام و امام محمد غزالی (برادر ابوحامد غزالی مشهور)، استادی داشته است به نام شیخ برکه همدانی که کاملاً امی و بی‌سواد بوده، با این حال عین‌القضات سخت به او ارادت می‌ورزیده و در نامه‌های خود بارها از او یاد کرده و نوشته است: «هفت سال کم یا بیش برکه را -قدس سره- می‌دیدم و هرگز زهره نداشتمی که دست ...

اسلوب تحقیق دادن چشم اندازی از سیر تفکری فلسفی در ایران و تحلیل ولو عام و اجمالی از این سیر، در یک بررسی کوتاه، کاری است دشوار. جامعه ما جامعه ایست کهن سال و این جامعه طی عمر دراز و پر آشوب خویش، ای چه بس فراز و نشیب‌ها که پیموده و رنگ‌ها که پذیرفته است. برای آن که سیر تطور و تکامل حیات مادی و معنوی این جامعه دیرینه به خوبی مطالعه شود و به درستی و ژرفی تحلیل گردد، باید ده‌ها و ...

علاّمه بزرگوار امین الاسلام، ابوعلی فضل بن حسن طَبْرِسی از جمله اندیشمندان نادری است که هر چند در دانشهای رایج عصر خویش خبره بود، منزلت او در تفسیر، تمام ابعاد و جوانب علمی‌اش را تحت شعاع قرار داده، وی را به مثابه مفسّری سترگ در دنیای دانش و معرف معرفی کرد. در این نوشتار برآنیم که به گوشه‌هایی از زندگی هفتاد و نه (یا هشتاد) ساله این مفسّر قرآن و پیشوای مفسران بپردازیم. ولادت او ...

مولف کتاب یا رساله (تحفه حاتمی ) بهاءالدین محمد عاملی معروف به « شیخ بهائی » فرزند شیخ عزالدین حسینی بن عبد الصمد از علمای بزرگ جبل عامل لبنان است که گاهی او را جبلی و گاه جبعی ( که احتمالاً مخفف جبل عامل است ) عنوان داده اند . نسب شیخ بهائی به حارث بن عبدالله اعور همدانی ( متوفی به سال 65 ه . ق ) صحابی خاص و معروف حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام می رسد که در قرن اول ...

در تعریف واژه « نگارگری » که برخی از صاحب نظران از آن با نام « مینیاتور » یاد کرده اند نظرات متفاوت و گاهی کم و بیش شبیه به هم نیز ارائه شده است . از جمله در « فرهنگ معین » ذکر شده است : « مینیاتور ، تصویری کوچک است که در آن ریزه کاری به کار رفته باشد. نوعی نقاشی خاص در مشرق زمین که در آن قواعد علم مناظر ومرایا و کالبدشناسی رعایت نمی شود و در آن رنگ جنبه تزیینی دارد و ضمناجزئیات ...

ثبت سفارش