فضاهای بیرون شهری یکشبه پدید نیامدهاند، بلکه شکلگیری آنها اغلب نتیجتاًتغییرات آرام تدریجی و نیز ثمرهی نوآوریهایی است که در طول دورانها پیش آمدهاست.
بیشینهی شهرسازی مشخصاً به دوران نخستین تمدن یعنی به بینالنهرین بازمیگردد، ولی متأسفانه منابع ما تا پیش از تمدن یونان باستان، ناقص و ناکافی است.پیشینهی تجهیزاتی چون نیمکن، مجسمه، آبنما و ستونهای یادبود که نخستیننشانههای تصویری موجود در طراحی شهری است به دوران یونان ور وم باستان بازمیگردد.
سدهها بعد در دورهی رنسانس با تغییر ساختار کالبدی شهرهای باستانی وپیریزی شهرهای نوین و با پرداختن هنرمندان به نظم و تزئینات و اجزای دوران کلاسیکیونان و روم، نخستین نشانههای آگاهانهی شهرسازی به صورتهایی چون کاربرد نظمو ردیف در درختکاری و چراغهای خیابان، پدیدار گشت.
از این زمان به بعد بود کهدگرگونی و تکامل فضاهای شهری رشد فزایندهای یافت، به طوری که میتوان گفت: «هنرگوتیک بر بستر خاک و روستا رشد کرد و هنر رنسانس هنر شهر بود».
تغییر در ساختارفضایی شهرها که در دورهی رنسانس آغاز شده بود، در سدههای 17، 18 و 19 در پیتحولات تاریخی گستردهتر ادامه یافت، تا تغییر شکل حقیقی خود را در سدهی نوزدهم و باظهور انقلاب صنعتی به دست آورد.
در مقایسه با شهرهای امروزن، شهرهای پیش ازانقلاب صنعتی مکانهایی ساده بودند.
مردم برای رسیدن به مقاصدشان بیشترپیادهروی میکردند و تنها مسیرهای حمل و نقل شهروندان خیابانها بود.
بیشترهمشهریان همدیگر را میشناختند و نیاز کمی به نشانه سازی راهنمایی کننده وجودداشت.
با پیش آمدن انقلاب صنعتی افزایش تولیدات، دگرگونی شیوه تولید، توزیع وگسترش کارخانهها در شهر و بحران محیط زیست، چهرهی شهرها دگرگون شد.
پاریسنخستین و برجستهترین شهری بود که تلاشهای مهمی در آن در جهت شهرسازی انجامداده شد.
در دوران فرمانروایی ناپلئون سوم بود که پارگ همگانی به عنوان جزیرهایکوچک از طبیعت در دل شهر قرار گرفت و بهرهگیری از گیاهان در فضاهای شهری درنیمهی دوم این سده رواج یافت.
در سدهی نوزدهم همچنین تجهیزاتی مثل کیوسک وسایهبان ساخته شد و کوچههای شهری شکل امروزین خود را به دست آوردند.
اما در حقیقت تا پیش از سده بیستم، زیبایی در فضا های شهری بر کاربرد برتریداشت.
«در نخستین سالهای سدهی بیستم، مدرنیسم موجب دگرگون شدن چهره شهرشد، و گسترش سریع تکنولوزژی و تولیدات کارخانهیی افزایش جمعیت و اهمیت یافتنسود و سرمایه شهرها را از حالت گذشته بیرون آورد.
رشد ساختمانها و برجهای بلندروزافزون، بر فضای شهرها سایه انداخت و کمکم موجب شد که به جای فضا،ساختمانها شکل دهندهی شهر باشند.
با افزایش تعداد اتومبیل و تراکم خیابانها، پیادهرودیگر حفاظشی کافی برای عابران پیاده محسوب نمیشد.
شهرها برای حفاظت عابرانپیاده در برابر تجاوز وسایل نقلیه، از سیستم های حفاظتی، از جمله میلههای فلزی،نردههای یکپارچهی فلزی، میلههای بتنی و دیوارهای کوچک سیمانی کمک گرفتند.
باتعمیم شبکه آبرسانی در همهی منازل، آبنماها نیز اهمیت خود را از دست دادند و دامنهیکاربرد آبنماهای تاریخی تنها به تزئین شهر محدود گردید.
از سالهای 1920، با تعمیمروشنایی برق ، چراغهای گازی قدیمی جای خود را به تیر چراغ برق دادند.
شهر امروزی میخواهد خود را مظهر نوعی نظم و منطق معرفی کند.
امروزه، معابردستهبندی و به انواع متفاوت زیر تقسیم شدهاند: بزرگراه، بولوار، خیابان، گذرگاه،بنبست و کوی.
با گسترش اعجابانگیز وسایل نقلیه عمومی، ایستگاهها به وسیلهیمیلههایی در کنار معابر محدود و مشخص شدهاند.» امروزه درک ما از شهر، با گذشته تفاوت پیدا کرده است.
اگر در گذشته شهر درحقیقت چیزی جز گردهمایی فشرده انسانهایی که مسأله اصلی آنها پناه جویی درخانههای کوچک و تقریباً بدون روزنهای برای حفاظت در برابر تغییرات جوی یا دشمنانخارجی نبود، امروز، شهر را پدیدهای کاملاً زنده میدانند که واقعاً همچون انسان زندگیمیکند و جنبش دارد.
ترافیک سریع جنبش خون، و فضای سبز عمل تنفس آن را انجاممیدهد.» نخستین برنامهریزیهای طراحی و گسترش شهری در نخستین سالهای سدهکنونی اغاز شد.
در این برنامهریزیها، گونهی، تجهیز فضاهای متفاوت بیرونی بامشخص شدن کاربردشان تغییر یافت.
در سدهی بیستم، برخلاف باغهای تفریحیسدههای هیجدهم و نوزدهم، فضاهای سبز یا پارکها ایجاد شدند.
این فضاها تاحدی بهنیازهای جدید شهروندان که ناشی از کثرت شهرنشینی بود، پاسخ میدادند.
اندیشهپدیدآوردن فضای آزاد با کیفیت عالی تقریباً از دههی 1960، ابتدا در کشورهای شمالاروپا، به ویژه هلند و سپس در ایالات متحدهی آمریکا، ظاهر شد.
این اندیشه از سویینتیجه جنبهی کاربردی شدیدی بود که پس از جنگ جهانی دوم چیرگی کامل پیدا کرده بودو از سوی دیگر ناشی از نیاز شهروندان به محیطی خوشایندتر برای زندگی بود.
کمکممسئوولان به این امر واقف شدند که افزون بر معماری، مسأله ایجاد فضاهای همگانی نیز،یکی از مشکلات شهرسازی مدرن محسوب میشود.
خیابانها، میدانها و باغها، از آغازسدهی بیستم به بعد اهمیت و عظمت خود را از دست داده بودند.
مسؤولان دریافتند کهفضاهای همگانی که در بیشتر مناطق به صورت زائده درآمده بود، نه محیطی خاکی درحاشیه و مکمل معماری، بلکه فضایی مرکزی است تا بناها در اطراف آن احداث گردد.
کارخیابانها و کوچهها فقط ارتباط خانهها و مکانها به یکدیگر نیست به این ترتیب نخستیناقدامات در مورد تجهیز مراکز شهری و فضاهای سبز حاشیه شهر صورت گرفت.
در عین حال کارشناسان دریافتند که شهر قدیمی که در زیر سایهی برجهای بلند وخطوط و رنگهای خشن و مبتذل مدرنیسم، در حال نابودی تدریجی بود، چه از دیدگاهزیباییشناسی و چه از دیدگاه روانی - اجتماعی، ارزشی فوق تصور دارد.
به همین دلیلکمکم دیدگاههای نوینی درباره بازسازی و زنده سازی مناطق قدیمی شهر و بهسازی وامروزی کردن بافت قدیمی شهری ضمن اعادهی اعتبار فرهنگی منطقهی تاریخی ومرکزی شهر، پدید آمد، که با رونق گرفتن صنعت جهانگردی و اهمیت یافتن درآمد حاصلاز آن به عنوان یکی از منابع اصلی درآمد شهرها مصادف گشت.
«رویارویی مردم با هنر مدرن در خیابانهای شهر، صرف نظر از میزان شناخت وآگاهی آنها نیز از عوامل بسیار مهم در طراحی شهری شناخته شد باید میان بیان هنری وجماعتی که به دریافت چنین بیانی عادت نداستند، یک رویارویی پدید میآمد، مهمتر از ان،خارج شدن هنرمندان نوین از محیط بسته گالریها و محافل بود تا فرصت داشته باشند بافضای زندگی روزمره و عکسالعملهای مردم روبرو شوند، طبیعی است که با این طرزفکر، راه همکاریهای گوناگون باز شده و فعالیت شهرسازان، معماران، نقاشان و...امکانپذیر میشود.
بعدها این اندیشه نیز پدید آمد که هنرمندان میتوانند در اقدام مشترکی که بهصورت واکنشی متعهد، علیه یکنواختی معماری، خشکی تکنیک و صلابت کاربرد گراییصورت میگیرد، سهیم باشند.
البته از آنجایی که هنرمندان با دیدی تخیلی و احساسی و نهبا منطق یا دید فنی محض به مشکلات مینگرند، نمیتوان از پیش، نوع زمان و اجرای اینسهم را مشخص کرد به همین دلیل مطالعات متخصصان نقاشی، مجسمه سازی، گرافیکو دیگر هنرها باید پیش از احداث محلات صورت گیرد.
این مهم اکنون در کشورهایپیشرفته، جزء مجموع ای از مقررات و فضاسازی معین شده برای شهرسازی است.
گرافیک محیطی: گرافیکی که در خدمت فضاها و محیطهای داخلی و خارجی انجام میگیرد، گرافیکمحیطی نام دارد.
گرافیک محیطی طراحی متناسب و هماهنگ علائم، نقوش، تصاویر ونوشتار، به صورت سه بعدی برای راهنمایی در عین جذابیت، زیباسازی و ایجاد حال وهوای درخور، در هر نوع محیط داخلی و خارجی است.
اخیراً واژه طراحی (علائم)جایگزین و هم معنی گرافیک محیطی شده است.
به این دلیل که عمدهترین و اصلیترینهدف گرافیک محیطی طراحی علامت است و مفهوم علامت است که کار طراح گرافیک را ازدیگر فعالیتهای مربوط به محیط مشخص و هماهنگ میسازد.
البته مفهوم علامت درگرافیک محیطی تنها محدود به مفهوم آن در گرافیک دوبعدی که اصطلاحاً به ان آرم یانشانه میگویند نخواهد بود.
علائم شهری همه انواع و اقسام تابلوها، سردرها، راهنماها، علائم اطلاعاتی وقانونی، نقوش عمودی و افقی و به طور کلی همه تزئیناتی را که هم برای ارتباط و هم برایایجاد شخصیت به کار میروند و ما همه روزه به آنها برمیخوریم یا نیازمندشان هستیمرا دربرمیگیرد.
اگر با دیدی ساده و سطحی به گرافیک محیطی بنگریم، آن را فعالیتیساده میپنداریم که در مراحل پایانی یک مجموعه یا نمایشگاه یا موزه و...
قرار میگیرد واز ایدهها و کاراکترهای موجود در محیط، بدون نیاز به خلاقیت چندان سود میبرد.
امابیشک این تصور از روی ناآگاهی است.
گرافیک محیطی فعالیتی پیچیده است زیرا در هرمرحله به مشاوره با کارشناسان در رشتههای فراوانی نیاز دارد.
امروزه در جهانفعالیتهای طراحی محیطی چه شهری و چه داخلی به صورت تیمی انجام میشود و افرادتیم شامل آرشیتکت، دکوراتیو، شهرساز، نقاش، گرافیست، طراحی صنعتی، مهندسیمواد، متخصصان فضای سبز و اکولوژن و حتی جامعهشناسی و روانشناسی و یا درصورت لزوم مهندسی کامپیوتر و...
میباشد.
بنا به نوع و گستره کار عمده این افراد ونظام تقسیم کار مشخص میشود.
اما همه افراد در همه زمینهها با هم همکاری میکنند.اگرچه طراحی همه تجهیزات به رشته گرافیک مربوط نمیشود ولی در ترکیب اجزا بهشکل و بافت همگونی نیاز است.
به ویژه که همه اجزاء و عناصر حتی مصالح کار شده دردیوارها هم تأثیر بصری میآفریند.
تا جایی که گاه ممکن است پیشنهاد اولیه برای طراحینخستین بخش کار را یک گرافیست در تیم طراحی ارائه دهد.
البته وجود یک مدیرهماهنگکننده که شاید یکی از همین افراد باشد الزامی است اما هیچکس به تنهایینمیتواند همه تصمیمها را بگیرد یا همه مشکلات موجود را حل کند.
گرافیست نیز باید ازهمان ابتدا در بطن امور قرار گیرد و تکتک عناصر را بشناسد تا سرانجام مسئولیت خودرا بیابد.
شاید کار گرافیست در محیطهای، فقط طراحی نشانه باشد.
اما آن نشانه در هرمکان یا منطقه، معانی و کارکردن دارد.
بعید به نظر میرسد که بدون شناخت یک محط وقشر استفاده کننده از آن، بتوان برای آن محیط علامتی را طراحی نمود.
حتی در جدیدترینکتابهای خارجی که گرافیک محیطی را تنها طراحی علامت دانستهاند، آن را براساس نوعمحل یا مراکز (تفریحی، اداری، پزشکی، ورزشی و...) تقسیمبندی نمودهاند که این اهمیتشناخت محیط و فضا را در هر نوع کار گرافیک محیطی به طور اخص و در مقایسه با دیگرشاخههای گرافیک مشخص مینماید.
همکاری گروهی هنرمندان و کارشناسان در تیمطراحی محیطی به طور اخص و در مقایسه با دیگر شاخههای گرافیک مشخص مینماید.همکاری گروهی هنرمندان و کارشناسان در تیم طراحی محیطی، به طور اخص و درمقایسه با دیگر شاخههای گرافیک مشخص مینماید.
همکاری گروهی هنرمندان وکارشناسان در تیم طراحی محیطی همچنین از جهات دیگر نیز ضروری است.
معماریجدید و انسانی شده اواخر سده بیستم شاهد حرکت کلی به سوی شناسایی دوبارهتزئینات بوده است و علائم و گرافیک نیز جزئی از این حرکت و تزیین هستند.
هنر گرافیکبیش از دیگر هنرها، نقش تعیین کنندهای در محیط و شهر دارد.
نقش آن در محیط نقشیحساس است.
گرایشهای فکری وی به آسانی بر جامعه اثر گذاشته و سلیقهاش محیط رامشخص میسازد.
بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که زیباسازی و طراحی محیطی تا زمانیکه در دو بعد عمل میکند گرافیک است و پس از آن وارد قلمرو معماران و طراحان صنعتیمیشود.
این هم نظری اشتباه است مگر گرافیست زمانی که برای روی جلد یا جعبهطراحی را ارائه میدهد هر 3 بعد آن را درنظر نمیگیرد.
گرافیک محیطی چیست؟
مشخصات اصلی گرافیک محیطی - ارتباطهای اجتماعی مردم را تسهیل کند.
- به فعالیت اقتصادی سرعت بخشد.
- ایمنی و جریان ترافیک را بهبود بخشد.
- مردم را از امکاناتی که شهر در اختیارشان میگذارد آگاه کند.
- جرائم حاصل از تشنجات عصبی مردم را کاهش دهد.
- به رفع نیازهای اجتماعی مردم با ایجاد ارتباط با محیط اطراف بوسیله مشخصکردن، راهنمایی و اطلاع رسانی کمک کند.
- با ایجاد مناظر زیبای بصری در محیط، به سلامت ذهنی مردم یاری رساند.
عوامل اصلی بیان در گرافیک محیطی عبارتند از: - پوستر - علائم - تابلوهای بزرگراهها - تابلوهای راهنمایی و رانندگی - علائم نورانی (نئونها) - تبلیغات روی وسائل نقلیه - طراحی محیطی پارکها - طراحی روبناها و رنگهای حاصل از آنها - طراحی محلهای خدماتی عمومی، ایستگاههای اتوبوس، باجههای تلفن، نیمکتهاو...
- طراحی محیطی مراکز فرهنگی و تفریحی - طراحی حجمهای تزئینی در میدانها و پارکها - تابلوهای سردر فروشگاهها، مغازهها، سینماها و کلیه انواع گرافیک محیطی از لحاظ نمایش گرافیک محیطی را میتوان به دو دسته تقسیم نمود: 1- گرافیک محیطی 2 بعدی یا مسطح تصویری و پیکتوگرام 2- گرافیک محیطی سه بعدی یا حجمی مانند POP اشکال و احجام نمایشی مانندمجسمههایی که در گوشه و کنار شهر به چشم میخورند.
گرافیک محیطی 2 بعدی: پیکتوگرامها، سمبلها، علائم تصویری و...
معمولاً بصورت مسطح یا 2 بعدی نمایشداده میشوند که برتری این نوع پیام رسانی در این است که به جای آنکه گرافیست مجبورباشد منظور خود را به چند زبان و به ناچار در تابلوهای بزرگ بیان کند، میتوان با علائمسادهای بیان نموده که نه تنها برای ملیتها قابل فهم باشد حتی افراد بیسواد نیز از آن بهرهببرند.
روانکاوان و روانشناسان اجتماعی از این نوع تصاویر با عنوان اطلاعات برق آسانام بردهاند.
گرافیک محیطی حجمی یا 3 بعدی معمولاً طراحان گرافیک و نقاشان یا در آثار خود از حجم استفاده کرده یا با استفادهاز تکنیکهای دیگر در پی ایجاد و تداعی حجم میباشند که اینگونه موارد در طراحی سر درسینماها و مغازهها، پاساژها و حتی در شعارهای دیواری با سایه زدن و استفاده ازخطوط کمکی سعی در تداعی حجم داشتهاند.
تقسیم بندی دیگر گرافیک محیطی گرافیک محیطی فضای باز الف - نمای معماری (مواد - رنگ - ابعاد - طرح...) ب