مفاهیم 2 11 شهر: شهر مجموعهای از ترکیب عوامل طبیعی، اجتماعی و محیطهای ساخته شده توسط انسان است که در آن جمعیت ساکن متمرکز شده است.[1] 21 11 شهرهای کوهستانی: در سطوح کوهستان به دلیل فقدان زمینهای مستعد کشاورزی، مناسبات تولیدی در زمینه تولیدات زراعی وجود نداشته و یا این که در حدی نبوده است که بتواند بصورت مازاد تولیدات کشاورزی مبادله شود.
در نواحی کوهستانی به دلیل شکل ظاهری، فقدان خاک مناسب، شرایط نامناسب سخت اقلیمی و نظایر آن برای استقرار انسان و بویژه سکونتگاهی چندان مناسب نبودهاند.
از جمله شهرهای کوهستانی ایران میتواند شهرهای دماوند، سمیرم، فیروزکوه، رودبار، سنندج، مریوان، خرم آباد و ماسوله را نام برد.[2] 2 112 شهرهای پایکوهی : مناطق پایکوهی عمدتاً شامل زمینهایی میشود که نسبت به تودههای کوهستانی مجاور ارتفاع کمتری دارند و با یک شیب نسبتاً ملایم از کوهها فاصله میگیرند.
این دسته از ناهمواریهای سطح زمین در اکثر کشورها و بالاخص در ایران از نقاط جاذب برای استقرار سکونتگاههای شهری به شمار میآیند.
از جمله شهرهای پایکوهی ایران میتوان شهرهای تهران، سمنان، کرج، قزوین و سبزوار را نام برد.
2113 شهرهای واحهای: نواحی بیابانی بدیل شرایط نامساعد جغرافیایی، محیطهای مطلوبی برای استقرار انسانها و بدین ترتیب تشکیل و تکوین کانونهای شهری نیستند.
در این نواحی حیات انسان تنها در واحهها مقدور است.
واحه عبارت است از مکانی در بیابان که بعلت وجود آب کافی و خاک خوب امکان سکونت دائمی انسان در آنها فراهم میشود.
بافت شهرهای واحهای متراکم و شکل آن بسته است.
اقلیم گرم و خشک حاکم بر نواحی بیابانی در خصوصیات کالبدی شهرهای واحهای اثرات چشمگیری بر جا گذاشته است.
بهترین نمونه شهرهای واحهای ایران را شهرهای یزد، طبس، اردکان، کرمان، بم، خندق و چوپانان تشکیل میدهند.[3] 2114 شهرهای ساحلی: شهرهای واقع در کنار دریا، از موقعیت ویژهای برخوردار هستند.
آنها در خط ساحلی یعنی خط برخورد و محل تلاقی دو محیط جغرافیایی متفاوت (خشکی و آب) استقرار یافتهاند، و لذا از هر نظر متأثر از شرایط محیطی این دو فضای جغرافیائی هستند.
سمت توسعه شهرهای ساحلی از شرایط توپوگرافیک و ژئومرفورلوژیک یک خط ساحلی و بخش پسکرانهای تبعیت میکند.
مهمترین شهرهای ساحلی ایران عبارتند از: آمل، بابل، ساری، رشت و بندرعباس[4].
212 ساخت شهر: نحوه شکلگیری و مکانیابی عناصر و بخشهای مهم شهر و رابطه آنها با یکدیگر تحت تاثیر عوامل متعددی مانند عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی و همچنین خصوصیات و نیازهای فضایی و رابطه آن با سایر فعالیتها قرار داشته است.
ساخت شهر از یک سوء نمایانگر هماهنگی فضاهای کالبدی شهر با شرایط و عوامل مزبور و از سوی دیگر گویای چگونگی جریان فعالیتهای اصلی شهر میباشند.
عوامل تعیینکننده ساخت شهر: 1 شبکه راههای اصلی شهر (شطرنجی، شعاعی، گسترده و غیره) 2 تقسیمات شهری (محله، ناحیه، منطقه و شهر) 3 شکل مرکزی شهر (محور خدماتی با دو هسته متمرکز و غیره) 4 چگونگی و مراحل توسعه و مرحلهبندی (خطی، دایرهای ، مربعی و غیره) 5 چگونگی ارتباط شهر با محیط اطراف 6 فضاهای سبز کاربریها، ناحیه خدمات روستایی و ناحیه خدمات فراشهری 7 چگونگی توزیع تراکم در سطح شهر (تراکم کم و متوسط در محلات اصلی شهر، تراکم متوسط در مراکز تواحی شهری و تراکم متوسط و زیاد در محدوده مرز شهر) [5] 2 1 3 سیمای شهر: تصویر و ترکیبی از شهر را که توسط عوامل متعددی مانند خصوصیات کالبدی (فیزیکی) و قابل رویت شهر از قبیل اندازه، شکل، سبک، ارتفاع، حجم و سایر ویژگیهای ظاهری فضاهای کالبدی و مناظر حاصل از فضاهای سبز و فضاهای خالی و نیز ترکیبی از آن یا فضاهای کالبدی، بطور کلی همه عوامل، عناصر و فضاهایی که توسط یک ناظر قابل مشاهده هستند و به عبارتی میتوان از آن عکس تهیه کرد، سیمای شهر خوانده میشود.
214 بافت شهر: بافت شهر کمیتی پویا، و در حال تغییر است که وضع کالبدی و چگونگی شکلگیری آن در طول زمان نمایان میسازد.
بافت هر شهر نخست دانهبندی فضای کالبدی شهر یعنی فضاهای خالی و پر و مقدار آن را نسبت به یکدیگر و چگونگی رابطه و حد نزدیکی آنها را مشخص میکند.
دوم شبکه ارتباطات و نحوه دسترسی و خصوصیات کلی راهها و کوچهها را آشکار مینماید و توسط آن میتوان راههای اصلی و فرعی را تشخیص داد.
سوم بافت هر شهر میتواند گویای چگونگی و نحوه توزیع فضائی فعالیتهای باشد.[6] 22 انواع بافتهای شهری در ایران با توجه به مراحل رشد و توسعه فیزیکی شهرهای ایران، هفت نوع بافت شهری را میتوان از یکدیگر تشخیص داد.[7] 2 2 1 بافت تاریخی، ایجاد و گسترش هسته اولیه شهر: بافت تاریخی را میتوان هسته اولیه هر شهر دانست.
قلعه یا ارگ و آنچه بعنوان پایهگذاری یک شهر جدید در زمانهای پیش ساخته میتواند نام بافت تاریخی به خود بگیرد.
ارگ، برج و بارو و هستههای اولیه شهرهایی چون تهران، اصفهان، یزد و دزفول چنین ویژگیهائی دارند.
222 بافت قدیمی شکلگیری شهر ایرانی، اسلامی: بافت قدیمی بافتی است که گرداگرد هسته اولیه شهرها یا بافت تاریخی تنیده شده است.
انتهای مرحله زمانی شکلگیری این بافت به اواخر دوره قاجار میرسد، یعنی قبل از تغییرات و دگرگونیهای جدیدی که از اوایل حکومت پهلوی شروع شد.
از نظر سبک معماری، تا این دوره ویژگیهای معماری اصیل ایرانی حاکم بوده است.
بافت قدیمی در طی زمان طولانی و بر اساس تجارب گذشتگان روند تکاملی خود را طی کرده است.
اما با گسترش شهر، و رشد بیرویه و سریع شهرنشینی، این بافتها از جمعیت اشباع شده و مراکز خدماتی ، تجاری و ...
بیشتر در آن تجمع یافتند.
کمبود خدمات زیرساختها و تأسیسات زیربنائی، عدم کشش مناسب و کافی شبکه ترافیکی و ناتوانی بافتهای قدیمی در جوابگویی به تمامی نیازهای جدید و امروزی شهروندان باعث شد تا این بافتها روز به روز فرسودهتر شده، به عنوان مناطقی مشکلزا در شهرسازیهای جدید جلوه کنند.
223 بافت میانی، رشد آرام شهرها و شروع تغییرات کالبدی در آنها: این بافت از سالهای 1300 تا اوایل دهه 40 گرداگرد بافت قدیم شکل گرفت.
همزمان با شکلگیری بافت شهرها، تغییرات کالبدی جدیدی در بخش قدیمی شهرها صورت گرفت.
خیابانکشیهای جدید اولین نمود شهرسازی جدید هستند.
بدنبال آن لبه خیابانها تغییر شکل داده و ساختمانهای تازهای ساخته شده، اما قسمت درونی دست نخورده باقی مانده مرحله تخریب بافت قدیمی با ایجاد میادینی در مرکز شهرها و خیابانهای عمود هم به شکل لامت بعلاوه (+) شروع شد.
این خیابانها اغلب به تبعیت از راههای ارتباطی شهر با اطراف و به منظور اتصال به شبکه ارتباطات کشوری احداث شدند.
بافت میانی نیز به موازات این جادهها رشد کرده، گسترش یافت.
تعادل زیست محیطی بین سطح زیرساخت شهری و مزارع و باغات که تا دوره قبل برقرار بود، در این دوره نیز تقریباً حفظ شد.
از خصوصیات بافت میانی در داخل شهرها، پهنتر بودن کوچهها، وجود نشانههایی از خیابانبندیها و همچنین ایجاد درختکاری و پیاده روها و ایجاد نماسازی در لبه خیابانها است.
224 بافت جدید، رشد شتابان شهرسازی و گسترش بیرویه شهرها: با شروع دهه 40 با شدیدترین تغییر و تحولات در اوضاع اجتماعی و اقتصادی کشور، بافت جدیدی به دور بافت قبلی شهرها شکل گرفت.
اقدامات عمرانی در شهرها مانند خیابانکشی و آسفالت کوچهها و معابر، لولهکشی شهرها، ایجاد ساختمانها و ادارات جدید، ایجاد پارکها و ...
به تشدید فعالیتهای ساختمان سازی توسط بخش خصوصی منجر شد.
افزایش مهاجرت به شهرها خود، عامل دیگری در بالا رفتن رشد جمعیت شهری و افزایش ساخت و سازهای داخل شهرها بود.
افزایش آپارتمان سازی، تشدید روند ایجاد کارخانجات و تأسیسات صنعتی، رواج شدید معاملات زمین، تشدید شعب اجتماعی و طبقاتی در شهرها و گسترش حاشیه نشینی، از دیگر ویژگیهای شهری این دورهاند.
225 بافت پیرامونی، گسترش شهرکسازی: این بافت که از دهه 50 به بعد شروع به شکل گرفتن و توسعه نمود، در حقیقت بخشهای خوابگاهی وابسته به ما در شهرها بودند.
با افزایش جمعیت شهرها و مهاجرت شدید روستائیان به شهرها، نیاز به مسکن و خدمات شهری افزایش یافته و قیمت زمین به شدت بالا رفت.
مهاجرین فقیر که بدنبال سرپناهی برای سکونت بودند به نقاط داخل و یا خارج شهر روی آوردند.
شهرکسازیهای و ایجاد مجتمعهای مسکونی، داری، کارگری و محلات جدا از شهرها ولی وابسته به آنکه از دهه 50 به بعد شدت گرفت، بافت پیرامونی را بوجود آورد.
226 بافت اقماری، گسترش ناپیوسته شهر: این بافت که از دهه 60 تا اوایل دهه 70 به اوج خود رسید، شامل ایجاد شهرکهای گوناگون در اطراف شهرهای بزرگ بود.
شهرکها و نقاط جمعیتی ایجاد شده و یا گسترش یافته در این دوره به سه دسته قابل تقسیم هستند: دسته اول: شهرک های اقماری و خوابگاهی هستند که در زمینهای بایر و توسط دولت یا بخش خصوص ساخته شدند.
دسته دوم: شامل مناطقی هستند که با تغییر شکل روستا ها و نقاط جمعیتی اطراف شهرها بصورت شهرکها و نقاط مسکونی درآمدهاند که بدون پیشبینیهای لازم شهری هستند.
دسته سوم: توسعه بیرویه و بدون برنامه روستاها و نقاط جمعیتی اطراف شهرها به همان شکل و صورت روستائی اولیه است.
رشد سریع این شهر گونهها و رواج ساخت و سازهای بدون برنامه و اسکان جمعیت مهاجر، منجر به پیدایش یا دامن زدن به مشکلات بسیار شد.
عدم تعادل بین فضاهای شکل گرفته، مشکلات اجتماعی، روحی و روانی ناشی از تقابل بین فرهنگها و سنن و ...
از جمله این مشکلات هستند دسته سوم: توسعه بیرویه و بدون برنامه روستاها و نقاط جمعیتی اطراف شهرها به همان شکل و صورت روستائی اولیه است.
از جمله این مشکلات هستند.
2ـ2ـ7ـ گسترش متروپلی شهر به همراه شهرهای جدید رشد سریع و وسیع شهرهای بزرگی چون تهران، پیدایش شهرکهای جدید و متراکم شدن شهرهای کوچک و متوسط اندام اطراف این شهرها، منجر به پیدایش شبکه شهری گستردهای شد.
این شکل از گسترش که بیشباهت به رشد متروپلی نیست، به سبب عدم وجود برنامه، نظارت و کنترل منجر به پیدایش مشکلات بسیاری در سطوح شهری، منطقهای و کشوری شده است.
2ـ 3ـ نقش و کار شهرها شهرها بر مبنای کار و فعالیتی که انجام میدهند و نقش و وظیفهای که در مقیاسهای مختلف جغرافیایی میتوانند بر عهده داشته باشند با معیارهای مختلف ارزیابی میگردد.
بر مبنای شرایط صنعتی، تجاری، حمل و نقل، توریستی، فرهنگی، زیارتی، دانشگاهی و بالاخره اداری و خدماتی شهرها میتوانند نقش متفاوتی را اعمال نمایند.
مجموعه این خدمات و وظایف را که شهرها میتوانند بر عهده داشته باشند، بر مبنای موقعیت و اهمیت هر یک از این وظایف در سطح منطقهای و ملی قابل سنجش و ارزیابی است.
بعلاوه نقش و کار شهرها با درصد اشتغال جمعیت فعال در هر یک از این فعالیتها و خصیصههای مشترک آنها و اینکه با نقش معینی که بر حیات اقتصادی ـ سیاسی، اجتماعی خود تداوم بخشیدهاند قابل طبقهبندی است.
نقش و کار شهرها متاثر از فضای جغرافیایی است که شهر در آن تکوین یافته و توسعه پذیرفته است.
این فضا تنها محدود به فضای طبیعی نیست بلکه فضای سیاسی و اقتصادی را نیز در بر میگیرد و در همین فضای جغرافیای شهرها میتوانند بر شرایط آمرانه نقشهایی که دارند تن بدهند.
چانسیهاریس جغرافیدان آمریکایی بعد از مطالعهیی که در سال 1943 روی شهرهای ایلات متحده آمریکا انجام داده، شهرهای آن کشور را از لحاظ نقش و کار به شرح زیر طبقهبندی کرده است: 1ـ شهر صنعتی (دترویت شهر اتومبیل آمریکا) 2ـ شهر با نقش توزیع کالاهای بازرگانی (تولسا در اوکلاهما) 3 ـ شهر با نقش جمع تولیدات (سانفورد در فلوریدا که محل جمعآوری کرفس است) 4 ـ شهر با نقش تزانزیتی و حمل و نقل (اورلئان جدید با موقعیت بندری) 5 ـ شهر معدنی (شهر بوت که شهر مس آمریکا است) 6 ـ شهر دانشگاهی 7 ـ شهر تفرجگاهی و ییلاقی 8 ـ شهر اداری و سیاسی 9 ـ شهرهای چند نقشی (نیویورک، شیکاگو و بستن ...) 2ـ4ـ مکاتب جغرافیای شهری 2ـ 4ـ1ـ مکتب اکولوژی شهر: در شصت سال گذشته، مکتب اکولوژی شهر شیکاگو بیش از دیگر مکتبها بحثهایی در جغرافیای شهری مطرح کرده است.
رابرت پارک یکی از بنیانگذاران، این مکتب است او شهر را زیستگاهی که قوانین ویژهای دارد میداند.
در این مکتب در زندگی اجتماعی شهرها، طرح اکولوژی گیاهی ارنستهاکل (Ernst Haeckel) که در سال 1879 تنظیم شده بود به کار گرفته است.
زیرا بنیانگذاران مکتب شیکاگو معتقدند گروههای شهری با هر پایگاه اجتماعی و اقتصاد و قومی، مانند گونههای گیاهی، با حرکت به سوی تعاون و توازن، همه مراحل اکولوژیک را در زیستگاه خویش در طول زمان طی میکنند.
مکتب اکولوژی شهری شیکاگو از عوامل و تفکرات زیر متاثر بوده است.
الف ـ دیدگاه داروینیسم اجتماعی، اساس نظریههای این مکتب، قیاس بیولوژیک زیستی بود.
در این نظریه گروههای اجتماعی شهر برای فضایابی، درست مانند گونههای گیاهی و حیوانی عمل میکنند.
ب ـ اقتصاد نئوکلاسیک از خصوصیات مکتب جدید آن بود که معتقدان به این مکتب، علم اقتصاد را بر اساس تنها اصل مسلم که انسان در جستجوی تمتع بیشتر با کوشش کمتر است، پایهگذاری کردند.
این نحوه فکر همان است که کلاسیکها میگویند: نفع شخصی محرک فعالیتهای انسانی