سهم کشورهای در حال توسعه از مجموع رشد جهانی ، رقمی قابل ملاحظه را تشکیل می دهد .
در حال حاضر نیمی از رشد جمعیت جهان مربوط به فقط ۶ کشور هند ، چین ، پاکستان ، نیجریه ، بنگلادش و اندونزی است .
بر اساس آخرین آمارهای موجود 4.9 میلیارد نفر ( 80.3 درصد ) از مردم جهان در مناطق در حال توسعه زندگی می کنند و حال آنکه سهم کشورهای توسعه یافته از کل جمعیت جهان 1.2 میلیارد نفر است .
بطور کلی ، در حالیکه روند صعودی رشد جمعیت در کشورهای در حال توسعه صورت گیرد ، در مناطق توسعه یافته تر این روند کاسته شده و حتی در برخی ممالک رشد منفی وجود دارد .
علیرغم کاهش نرخ باروری در جهان و این واقعیت که در طی دوره 1995 تا 2000 نرخ کلی باروری کمتر از میزان جانشینی بوده است ، جمعیت جهان در سالهای آینده همچنان روند صعودی را خواهد داشت و ارقام مطلق جمعیت ، بویژه در مناطق در حال توسعه رشد چشمگیری خواهد داشت که این امر ناشی از بزرگی جمعیت پایه و رشد فزاینده تعداد جوانان می باشد .
سرشماری در سالهای 1345 و 1355 جمعیت کشور را به ترتیب حدود 26 و 33.5 میلیون نفر نشان می دهد .
جمعیت در سال 1365 به حدود 50 میلیون و در سال 75 به بعد به حدود 67 میلیون نفر رسیده است و پیش بینی می شود که در صورت ادامه روند رشد فعلی جمعیت کشور در سال 1400 به بیش از 100 میلیون نفر برسد .
بر اساس آمار سال 1375 ، 45.5 درصد از جمعیت ایران زیر 15 سال دارند و از این رو کشور ما در زمره کشورهایی محسوب میشود که دارای جمعیت جوان است .
بدیهی است تامین غذا ، کار ، مسکن ، بهداشت ، آموزش و غیره برای جمعیتی که پیوسته افزوده میشود یکی از مشکلات اساسی در راه توسعه اقتصادی و تأمین اجتماعی است .
چشم انداز جمعیتی : در انتهای هزاره دوم ، جمعیت دنیا به 6 میلیون نفر رسید و این بیشتر از 2 برابر جمعیت دنیا در نیم قرن اخیر می باشد .
در سال 1950 جمعیت جهان 2.5 میلیارد نفر بوده و در 50 سال اخیر شاهد بیشترین میزان رشد جمعیتی که تاکنون اتفاق افتاده است ، بوده ایم .
این رشد زیاد در نتیجه افزایش امید زندگی ، کاهش مرگ و میرکودکان و برابری تعداد آنها با تعداد والدین ایجاد شده است .
ولی هنوز کاهش باروری کلی ، کاملاً اتفاق نیافتاده است .
براساس پیش بینی های جاری ، افزایش جمعیت کلی جهان تا 50 سال آینده ادامه خواهد داشت و افزایش به میزان نصف جمعیت فعلی موجب می شود که تا سال 2050 جمعیت جهان به بیش از 9 میلیارد نفر برسد .
مسن شدن جمعیت یک پدیده جهانی است که بیانگر روند تغییرات جدید در ساختار سنی جمعیت فعلی می باشد و بنظر می رسد که این روند در قرن بیست و یکم بسیار چشمگیر باشد که همانطور که اشاره شد در نیتجه تغییر باروری کلی و کاهش مرگ و میر در دنیا است .
روند سریع مسن شدن جمعیت یک تغییر قابل توجه جمعیتی است که در تعدادی از کشورهای صنعتی که امید زندگی بالا و روبه افزایش و میزان باروری پایین می باشد ، به چشم می خورد .
مشابه این امر در کشورهای آسیای شرقی و جنوب شرقی امریکای لاتین ،که کاهش میزان باروری زودتر آغاز شده است نیز دیده می شود .
در صحرای جنوبی افریقا- منطقه ای با جوانترین جمعیت- علیرغم مرگهای ناشی از ایدز ، متوسط سن در حال افزایش است و در کشورهای در حال توسعه متوسط سن به 24 سال ( 5 سال افزایش نسبت به سال 1975 ) و در کشورهای توسعه یافته به 37 سال ( 8 سال افزایش نسبت به سال 1960 ) رسیده است .
به طور کلی جمعیت 80 ساله و بالاتر برای اولین بار از جمعیت گروه سنی زیر 15 سال پیشی گرفته است .
به طور کلی ، امید زندگی در زمان تولد افزایش یافته است ، یعنی فاصله بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته به طور قابل توجهی کم شده و از 22 سال در سال 1960 به کمتر از 12 سال در سال 2000 کاهش یافته است .
در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه فاصله امید زندگی در زنان از 24 سال به حدود 14 سال و برای مردان از 20 سال به حدود 9 سال کاهش پیدا کرده است .
نرخ رشد جمعیت دنیا به طور متوسط به میزان 1.3 درسال کاهش یافته ( 1.6 درصد در کشورهای درحال توسعه و 3 درصد درصد در مناطق توسعه یافته ) و میزان باروری ، یعنی تعداد فرزندان از سال 1960 از 5 نفر به 3 نفر ( از 6 به 3 در کشورهای در حال توسعه و از 2.7 به 1.6 در مناطق توسعه یافته ) کاهش یافته است .
در سال 2000 تعداد کشورهایی که باروری در سطح جانشینی دارند ( یعنی 2.1 فرزند به ازای هر زن از 9 به 64 کشور رسیده است .
این کشورها 2.7میلیارد نفر یعنی 44 درصد جمعیت جهان را درخود جای می دهند .
بعضی از کشورها نیز در اروپا با رشد منفی جمعیت مواجه هستند .
ادامه این وضعیت طی چند دهه آینده دنیا را تحت تاثیر قرار خواهد داد .
کاهش جمعیت در بعضی از کشورها و مسن شدن جمعیت نیاز به ایجاد و تطابق و کاربرد روشهای مداخله ای دارد ، زیرا ایجاد و تغییر در نسبت تعداد افراد پیر به جوان می تواند نیروی کار ، مقرری ها ، سیستمهای بیمه بهداشتی و روابط خانوادگی را تحت تاثیر قرار دهد .
در حال حاضر بییش از نیمی از زنان مسن 60 سال و به بالا در مناطق در حال توسعه زندگی می کنند .
این رقم در کشورهای درحال توسعه 198 میلیون و در کشورهای توسعه یافته 135 میلیون نفر می باشد .
بدلیل افزایش سن ، احتمال بروز ناتوانی افزایش می یابد .تعجب آور نیست که بررسی ها نشان می دهند که تعداد زنان ناتوان در جوامع پیرتر روندی رو به افزایش دارند .
فقر در سنین پیری غالباً منعکس کننده وضعیت بد اقتصادی در دوره جوانی و عامل تعیین کننده وضعیت سلامتی تمام دوران زندگی فردی می باشد .
کشورهایی که مطالعاتی در زمینه رابطه فقر با سن و جنس افراد دارند (اکثر کشورهای توسعه یافته ) نشان می دهند که زنان پیر نسبت به مردان پیر فقیر تر می باشند .
فقر همچنین به تغذیه ناکافی یا عدم دسترسی به غذای کافی مربوط بوده و وضعیت سلامتی زنان پیر غالباً نمایانگر فقر رژیم غذایی آنها می باشد .
آموزش و سواد در بین گروههای زنان پیر در کشورهای در حال توسعه پایین است .
برنامه بهداشت سالمندان سازمان بهداشت جهانی جنس را بعنوان یکی از عوامل اصلی تعیین کننده سلامت می شناسد .
این سازمان سالم پیر شدن را با تکیه بر اینکه افراد پیر ، سرمایه ای برای خانواده و جامعه هستند و اتخاذ روشهایی که افراد پیر را قادر سازد تا بتوانند در عمر طولانی خود سالم و فعال به زندگی ادامه دهند توسعه می دهد .
جمعیت و عوامل توسعه : در گذشته ، ارتباط جمعیت با غذا و در برخی موارد با فضا و محیط زیست مورد توجه بوده و نگرانی مخالفان افزایش جمعیت نیز از نظر کمبود یا کاهش مواد غذایی برای جمعیت بوده است ، حال آنکه در زمان حاضر بدلیل توسعه نیازهای انسان ، علاوه بر موارد فوق ، موضوع توسعه وامکانات لازم برای تحقق آن و ارتقاء سطح زندگی مردم مد نظر قرار می گیرد .
جمعیت و آموزش : یکی از پیامدهای رشد روز افزون جمعیت در کشور ما افزایش تعداد افراد در سن تحصیلی و در نتیجه افزایش تقاضا برای امکانات آموزشی است .
در کشور ما حدود 30 درصد از جمعیت در سن تحصیل قرار دارند .
رشد سریع جمعیت باعث شده است که در فاصله سالهای 1356 تا 1370 تعداد دانش آموزان از 7.5 به 14.4 و اکنون به حدود 19 میلیون نفر برسد .
با رشد فعلی جمعیت در هر 15 دقیقه یک کلاس درس و در هر 24 ساعت 96 کلاس درس یا 16 مدرسه باید ایجاد شود .
از این رو سالانه درصد بسیاری ازهزینه های دولت باید صرف ایجاد امکانات ، تأمین نیروی انسانی برای آموزش و فضای آموزشی گردد .
رشد رو ساختی در جمعیت این است که همه جمعیت درسن تحصیل نتوانند از آموزش ( از ابتدایی تا دانشگاه ) بطور کامل برخوردار شوند .
فراهم آوردن امکانات آموزشی لازم هماهنگ با رشد جمعیت دانش آموزی مستلزم آن است که جامعه سهم عمده ای از منابع ملی را به بخش آموزش وپرورش اختصاص دهد .
اختصاص اعتبارات کافی به بخش آموزش با توجه به محدود بودن اعتبارات آنها تنها از طریق حذف یا کاهش سهم بخش های دیگر جامعه امکان پذیر خواهد بود که خود رشد و توسعه این بخش ها را دچار وقفه میسازد ، در صورتی که میزان تخصیص اعتبار در حد نیاز نباشد ، تعادل در میزان دسترسی به آموزش در بین اقشار مختلف جامعه بخصوص بین روستائیان و شهرنشینان و بین طبقه مرفه و محرومین جامعه بهم میخورد و تأمین عدالت آموزشی و رفاه اجتماعی با مشکل اساسی روبرو می گردد .
جمعیت و تغذیه : پیش بینی می شود که جمعیت کشور در کمتر از 20 سال آینده به 100 میلیون نفر برسد که از این تعداد تنها بیست میلیون نفر در مناطق روستائی و هشتاد میلیون نفر در مناطق شهری زندگی خواهند کرد .
بی گمان تغذیه چنین جمعیتی که عمدتاًمصرف کننده اند ، بار عظیمی بر دوش جامعه خواهدبود .
برای هر نفر که به جمعیت اضافه می شود ، باید چهار هزار متر مربع زمین زیر کشت برود و این در حالی است که هر ساله هفتاد هزار کیلومتر از زمینهای کشاورزی جهان از بین می رود .
ما در کشور خود تا بیست سال دیگر با سطح مصرف فعلی به حدود دو برابر رقم کنونی نیاز به مواد غذائی خواهیم داشت ، چون با توسعه اقتصادی انتظار می رود که مردم در کیفیت غذا تغییراتی را بوجود آورند .
مثلاً میزان پروتئین حیوانی مورد نیاز در سال 1390 سه برابر رقم کنونی خواهد بود .
به علت رشد جمعیت و تقاضای رو به گسترش غذا و در نتیجه کشت و شخم بیش از حد زمینهای کشاورزی و تخریب مراتع ، سالی 25 میلیارد تن خاک حاصلخیز زراعتی نابود می شود ، خاکی که طبیعت برای تشکیل هر سانتیمتر آن قرن ها وقت صرف کرده است .
بعلاوه ، هر سال 6 میلیون هکتار از زمینهای مرغوب کشاورزی جهان به بیابان لم یزرع تبدیل می شود .
اکنون سرعت رشد جمعیت ( 10 درصد در سال ) و در نتیجه سرعت رشد تقاضا از سرعت افزایش محصول غله جهان ( 1 درصد در سال ) پیشی گرفته و به همین دلیل تولید سرانه غلات ( برای هر نفر ) از 1984 تا کنون از 346 به 303 کیلوگرم در سال سقوط کرده است .
قیمت برنج در بازار جهانی سالهای اخیر نیز به همین دلیل ، یعنی پیشی گرفتن تقاضا نسبت به میزان تولید آن ، می باشد .
رشد جمعیت و تقاضای فزاینده آن برای پروتئین دریائی از میزان تولید شیلات اقیانوس ها فراتر رفته و در نتیجه سرانه مصرف ماهی اکنون به نسبت سال 1989 حدود 8 درصد کاهش یافته است .
به همین دلیل در سالهای اخیر قیمت غذاهای دریایی در بازار جهانی شدیداً افزایش یافته است .
رشد جمعیت از تولید گوشت گاو و گوسفند پیشی گرفته است و اکنون تولید سرانه گوشت گاو و گوسفند نسبت به سال 1972 از 12.7 به 11 کیلوگرم برای هر نفر در سال سقوط کرده است .
وضعیت تغذیه مردم کشور ما اگر چه در مقایسه با برخی از کشورهای آسیائی و بسیاری از کشورهای افریقایی بهتر است ، اما آمار نشان می دهد که حدود یک ششم مردم کشور ما دسترسی به غذای کافی ندارند و رقم سوء تغذیه در بین کودکان ما از این هم بالاتر است .
بدیهی است که برخی افراد حتی در مناطقی که دچار کمبود مواد غذائی است خوب غذا می خورند ، اما توزیع ناموزون مواد غذائی باعث میشود که بخش بزرگی از مردم حتی کمتر از مقداری که حد متوسط پائین تلقی میشود ، غذا دریافت کنند .
حدوداً 780 میلیون نفر در کشورهای در حال رشد از سوء تغذیه رنج می برند .
در کشور ما 12 میلیون هکتار زمین کشاورزی داریم که کفاف 50 درصد جمعیت ایران را می دهد و برای 30 میلیون نفر دیگر باید مواد غذائی را از خارج وارد کرد .
اصولاً