دانلود تحقیق تحلیل شعر فروغ فرخزاد

Word 195 KB 16042 15
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • تحلیل شعر فروغ فرخزاد
    احمد شاملو از فروغ فرخزاد و شعر فروغ می گوید
    تحلیل احمد شاملو از شعر فروغ فرخزاد
    شعر فروغ همیشه برای من یک چیز زیبا بوده است، اگر این صفت برای بیان کیفیت شعر فروغ کافی باشد.


    فروغ، تا آن حدی که من می شناسم و به من اجازه می دهد که قضاوت کنم، در شعرش- همچنانکه در زندگی- یک جستجوگر بود.

    من هرگز در شعر فروغ نرسیدم به آنجایی که ببینم فروغ به یک چیز خاصی رسیده باشد.

    همچنان که ظاهراً زندگیش هم همینطور بود.

    یعنی فروغ چیز معینی را جستجو نمی کرد.

    در شعر او حتا خوشبختی یا عشق هم به مثابه چیزی که دنبالش برویم و پیدایش کنیم مطرح نمی شود.

    او در زندگی اش هم هرگز دنبال یک چیز خاص نرفت، خواه به وسیله&#۶۵۲۶۳; شعر، خواه به وسیله&#۶۵۲۶۳; فیلم و خواه به وسیله&#۶۵۲۶۳; هر عامل دیگر.

    من او را همیشه به این صورت شناختم که رسالت خودش را در حد جستجو کردن پایان داد.


    من هرگز ندیدم که فروغ چیزی را پیدا کند و آن چیز قانعش بکند.

    فروغ در شعرش دنبال چه چیزی می گشت؟

    این برای من شاید به عنوان عظمت کار فروغ و اهمیت او مطرح بشود.

    من دلم می خواهد فروغ این طوری باشد.

    یعنی واقعاً این جوری فروغ را دوست می داشتم.

    می دیدم آدمی است که فقط جستجو می کند، اما این که چه چیز را جستجو می کند، این شاید برای خود او هم مهم نبود.

    آیا دنبال انسانیت مطلق می گشت؟

    نه!

    آیا دنبال عشقی می گشت که وسیله ای باشد برای خوشبختی اش؟

    برای اینکه حتا دنبال خوشبختی هم نمی گشت.


    همه چیز را می دید و همه چیز را دوست داشت.

    حتا بندی را که رخت رویش آویزان می کنند.

    زندگی از موقعی که خورشید روشنش می کرد برای او قابل پرستش بود با یک عامل وحشت.

    در حالی که هردوی اینها بود، هیچ کدام آنها هم نبود.

    او فقط می دید و دوست داشت، اما هیچ چیز خاصی در این زندگی نمی جست.

    و واقعاً آیا قرن ما چنان قرنی است که ما چیزی بجوییم و چیزی بیابیم؟

    تصور نمی کنم.

    او حداقل به این حقیقت رسیده بود که دنبال چیزی نگردد.


    نمی دانم این حرف تا چه حد می تواند از دهان من بیرون بیاید، چون من خودم به عنوان یک شاعر شناخته شده ام.

    ببینید، من فکر می کنم همیشه یک شاعر، اعم از نقاش یا موسیقی دان و غیره- چون من می خواهم همه&#۶۵۲۶۳; اینها را در کلمه&#۶۵۲۶۳; شاعر خلاصه کنم- همیشه یک آدم خوب و مهربان است.

    بنابراین اگر بگوییم فروغ دنبال مهربانی و خوبی می گشت، در این صورت او باید می رفت جلوی آینه و به خودش نگاه می کرد.

    این جستجو از این نظر هست که خط معین و هدف معینی نداشت.

    شاید واقعاً دنبال چیزی هم می گشت.

    شاید به دنبال مرغ آبی بود.


    اما قدر مسلم این است که اسم آن مرغ آبی حتا خوشبختی نبود.

    شاید دنبال یک عروسک می گشت یا یک بازیچه، و یا شاید دنبال یک حقیقت بزرگ می گشت.

    هیچ کدام اینها را شعر او نشان نمی دهد، و زندگی او لااقل به من نشان نمی دهد.

    شاید کسانی که نزدیکتر به او بودند و معاشرتهای زیادی با او داشتند، بدانند که او پی جوی چه چیزی بوده است.


    ما پس از این که فروغ را به قول اخوان "پریشادخت" می شناسیم، و بعد از آنکه او را یک جسمی می شناسیم که به قول ویکتور هوگو فقط وسیله ای هست برای اینکه روحی به روی زمین و میان ما باقی بماند، آنوقت این حرفها را پیش می کشیم.

    کسی که می رقصد به عقیده&#۶۵۲۶۳; من زیبایی خطوط بدن را در حالات مختلف نه تنها نشان می دهد، بلکه ستایش می کند.

    فروغ معتقد به روحی در ورای جسم نمی توانسته باشد و خوشبختی را، شاید خوشبختیهای یک کمی جسمیتر را در همین چارچوب زندگی جستجو می کرد و از این لحاظ چقدر واقع بین و حقیقت بین بود و ما این را در شعرش می بینیم، اما همان طور که آن بالرین زیبایی را جستجو می کند در این خطوط، و این خطوط را در حالات مختلف قرار می دهد و آنها را ستایش می کند؛ فروغ زندگی را در حالات مختلف جستجو می کند، برای آتکه ستایش کند و زیباییهای آن را نشان بدهد.

    ببینید که از زندگی تا مرگ، در یک شعری که معشوق خود را وصف می کند، تن معشوق را وصف می کند.

    این حالات مختلف را میان دو قطب زندگی و مرگ قرار می دهد و یکی به یکی ستایش می کند.

    ما نمی توانیم در شعر فروغ به دنبای عشق به آن مفهومی که معمولاً در ادبیات و شعر ما بوده، باشیم.

    یعنی او دنبال یک مجهول مطلق نبوده است.

    شاید جستجوی او به این علت بوده که آنچه در بین تولد و مرگ ما ست، و این همه چیز مبتذلی که در زندگی هست نمی توانسته انگیزه&#۶۵۲۶۳; آن عشق بزرگ، و ان عشق عرفانی، باشد.

    شاید این جستجویی کیهانی بوده است.

    شاید وقتی فروغ این همه پستی و بیچارگی روزانه را می دیده است، نمی توانسته باور کند که این تن قالب و ظرف آنچنان چیز بزرگی باشد که ما اسمش را عشق می گذاریم و به همین لحاظ او فقط به جستجو می پردازد.

    او گرد این ظرف می گردد، برای اینکه شاید راهی به آن حقیقت نامعلوم پیدا کند.

    حقیقتی که عظمتش را می شود حس کرد.

    شاید او می خواسته بین تن و آن مفهوم عظیم رابطه ای پیدا کند.

    شاید می خواسته به آن حقیقتی دست پیدا کند که در نظر شاعران پیش از او و ما به صورت روح و عشق عرفانی تعبیر می شده است.

    من معتقدم که این جستجو تماماً با توفیق همراه بوده است.

    درست مثل این است که ما بدون اینکه ظاهراً قصدی داشته باشیم، یعنی قصدی را ارائه بدهیم، می رویم از شهر بیرون و توی صحرا در جهتی یا در جهات مختلف به راه می افتیم.

    ممکن است که ما اعلام نکرده باشیم که به کجا می رویم و به چه کاری می رویم.

    اما آیا خود این عمل نمی تواند یک هدف و غایتی باشد؟

    یعنی قدم زدن، تفریح کردن و لذت بردن از چشم اندازهای اطراف.

    من کلمه&#۶۵۲۶۳; جستجو را در شعر فروغ به همین معنی می گیرم.

    فروغ جستجو می کند.

    اما در حالی که به جستجو می رود، ما را با چشم اندازهای گاهی فوق العاده زیبا و اغلب خیلی زیبای شعر خودش آشنا می کند.

    می بینیم که توی شعرش از زنی حرف می زند که زنبیلی به دست دارد و به خرید روزانه می رود.

    دیگر از این عالی تر چه چیز را می شود بیان کرد؟

    او تمام اینها را به ما نشان می دهد.

    تمام چیزهایی که در روز بارها از جلو چشم ما می گذرند و ما آنها را نمی بینیم.

    در حقیقت گردش فروغ بدون هیچ هدف معینی صورت می گیرد و پربارترین گردش ممکن هم هست.

    تنها نگفته که به کجا می رود.

    احتمالاً اگر به جایی رسید، چه بهتر!

    تحلیل فمینیستی شعر و زندگی فروغ فرخزاد با این که در دو دهه ی اخیر مطالبی که درباره ی شاعران ونویسندگان زن نوشته می شوند ، از کمیت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار است ؛ امّا اکثرشان نه به عنوان کار تحقیقی بلکه بیشتر به عنوان مقاله هایی هستند که جسته گریخته به مسأله زن در ادبیات و ادبیات زنان می پردازد...

    با این که در دو دهه ی اخیر مطالبی که درباره ی شاعران ونویسندگان زن نوشته می شوند ، از کمیت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار است ؛ امّا اکثرشان نه به عنوان کار تحقیقی بلکه بیشتر به عنوان مقاله هایی هستند که جسته گریخته به مسأله زن در ادبیات و ادبیات زنان می پردازد.و در اکثر پژوهشهایی که درحیطه ی نقد زنان انجام شده ؛ به جای ایجاد ابزاری منحصر به فرد برای بررسی نوشتار زنانه ؛ تلاش عجیبی برای بازسازی تصویر زن هنرمند با توجه به هنجارهای جامعه صورت گرفته است .

    در این مقاله سعی شده فارغ از تلاشهای صورت گرفته پیرامون بازسازی تصویر فروغ در شبکه ارتباطات خانوادگی یا تعالی شعرش را مدیون موتیفهای برخاسته از مذهب،اسطورهو تاریخ دانستن و...که همه گفتمانی مردانه را رقم میزنند، شعر فروغ فرخزاد را با توجه به بینامتنیت های مورد تحلیل جامعه شناختی به طور عام و فمنیستی به طور خاص مورد بررسی قرار دهیم.

    الف) میزان همپوشانی ادامه حیات ادبی فرخزاد با پاسخهای جامعه شناسی ذهنیت فمنیسم: سوال جامعه شناسی ذهنیت فمنیسم مبنی بر اینکه « آدم ها به چه صورتی ادامه ی حیات می دهند وقتی که تجربه ی شخصیشان با نمونه ی تعریف شده ی همان تجربه در اجتماع همخوانی ندارد ؟

    » را به این صورت مطرح می کنیم که فرخزاد در آثار متأخرین چگونه به حیات ادبی ادامه می دهد ؟

    و متأخرین در آثارشان مغایرت « زن هنرمند بودن » را با هنجارهای مردانه تولید فرهنگی چگونه توجیه کرده اند ؟!

    برطبق الگوی جامعه شناسی ذهنیت فمنیسم در مرحله اول باید مشخص شود که : ▪ آیا مفسرین برای معنا دار کردن زندگی فروغ به نمونه های شخصی دیگر متوسل می شوند ؟

    یگانگی مهمترین وجه اشتراک تمام متونی است که با محوریت « فروغ » به نگارش در آمده اند و در بسیاری از این آثار این تک بودگی پیش فرض نگارش متن بوده است.

    براهنی یگانگی فروغ را در بنیانگذاری مکتب مؤنث شعر فارسی می داند و مخملباف تا حدی یگانگی فرخزاد را برجسته می کند که معتقد است فرخزاد به عنوان تنها استثناء تاریخ ایران ؛ تصحیح مفهوم زن بودن" در ذهن مردان را امکان پذیری ساخته است.

    مهدی اخوان ثا لث نیز با گفتن این جمله که « فروغ فروخزاد در حال و موال خویش همتا نداشت »به ابراز تأسف به خاطر از دست دادن « پریشاندخت شعر آدمیزادان » می پردازد و شاملو در مقاله ی " تجدید عهد بادریغی بزرگ " می نویسد « مرگ فروغ تنها مرگ یک انسان ، مرگ یک شاعر نبود ، فرصتی عظیم بود برای تاریخ شعر فارسی که از دست رفت » شمیسا این یگانگی را در مطرح کردن زندگی خصوصی در شعر می داندو...

    در تبین ارائه چهره ای یگانه و منحصر به فرد از فرخزاد در متون مورد بررسی در قدم اول باید گفت که چنین رویکردی از « نگارندگان این متون به مدرنیته » نشأت گرفته است .

    از آنجا که طیف گسترده ای از هواداران فرخزاد را گروهایی تشکیل می دهند که اگر « سنت ستیز » نباشند ؛ به اتصال چهره ی مورد توجه شان به نمونه های سنتی نیز علاقه ندارند .

    اگر چه« یگانگی » از جمله امتیازات مثبت و مورد اجماع فرخزاد است ؛ امّا چنین رویکردی پیامدهای عمیقی به دنبال دارد .

    در نظر گرفتن فرخزاد به عنوان یک استثنا به جای« الگوسازی» به اسطوری سازی ختم شده است .

    مطرح شدن فرخزاد به عنوان اسطوره ی عصیان و احساس زنانه، در عدم ایجاد سنت « نوشتار زنانه » بعد از فروغ تأثیر بسزایی دارد زیرا « اسطوره بیش از همه چیز این احساس را منتقل میکند که مطلقاً منحصر به فرد است وممکن نیست در هیچ جای دیگر و برای هیچ کس دیگری چنین چیزی روی دهد .

    البته اگرچه فروغ را به عنوان بنیانگذار مکتب شعر مؤنث در فارسی معرفی می کنند امّا ظاهراً زنان پس از فروغ اجازه ی ورود به این مکتب را ندارند و به عنوان مقلّد صرف در نظر گرفته می شوند .چنین رویکردی دقیقاً خلاف جهت گیری جریان های فمنیستی است .

    کلیه فمنیستها در تلاش برای ایجاد یک هویت متمایز برای زنان هستند و تفاوتهاشان تنها در یکپارچکی و عدم یکپارچگی این هویت برای تمام زنان است .

    بدین ترتیب هیچ شباهتی میان « منحصر به فرد در نظر گرفتن فروغ » با سنت فمنیستی وجود ندارد وهیچ کوششی برای اتصال فروغ به زنان پیش از وی صورت نمی گیرد و چنین رویکردی مانع از قرار گرفتن زنان بعدی حول یک محور است .

    در نظر گرفتن شعر فروغ با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد و زندگی خصوصی اش؛ پی آمد بلافصل چنین رویکردی است.

    ▪ دومین سوال جامعه شناسی ذهنیت فمنیستی این است که آیا می توان اجتماعی از زنان را در نظر گرفت که با فروغ در این واقعیت دوپاره سهیم باشند ؟

    برای پاسخ به چنین سوالی باید به بررسی دسته بندی هایی بپردازیم که مفسران به شکل جسته وگریخته ؛ فروغ را در آنها قرار می دهند .

    از آنجایی که هنرمدرن به عنوان فرهنگ اقلیت فرهنگ اکثریت را به چالش می طلبد ، جدا افتادگی هنر مدرن از اجتماع اکثریت ، یک اصل است.

    بنابراین به دنبال اجتماع وسیعی از زنان گشتن برای شرکت در تجربه ی زن هنرمند نه تنها بی نتیجه که گمراه کننده نیز است .

    مفسران


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود تحقیق تحلیل شعر فروغ فرخزاد , مقاله دانشجویی با موضوع دانلود تحقیق تحلیل شعر فروغ فرخزاد , پروژه دانشجویی درباره دانلود تحقیق تحلیل شعر فروغ فرخزاد

در مسیر شعر نیمایی دهه چهل بلافاصله باید از تولدی دیگر فروغ فرخزاد سخن گفت ،که به فاصله چند سالی قبل از مرگ بی هنگام او در سانحه اتومبیل (بهمن 1345) نیز منتشر شد. فروغ فرخزاد در پانزدهم دی ماه 1313 در تهران متولد شد. پدر او یک نظامی بود که با فرزندانش به گونه ای خشن رفتار می کرد. فروغ پس از پایان کلاس سوم دبیرستان ، به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی را فرا گرفت. این هنرها ...

فروغ فرخزاد 12 سال پیش از درگذشتش اولین شعرش را به مجله روشنفکر سپرد و همان هفته بود که صدها هزار نفر با خواندن شعر بی پروای او با شاعره أی آشنا شدند که چندی بعد به اوج شهرت رسید و آثارش هواخواهان بسیار یافت، و در همان روزها بود که یکی از شاعران معروف، او را در بی پروائی و دریدن پرده ریاکاران به حافظ تشبیه کرد و نوشت:« که اگر در قدرت کلام هم به پای لسان الغیب برسد، حافظ ...

1307 تولد در پانزدهم مهر ماه در کاشان. 1313گذراندن دوره شش ساله آموزش ابتدایی در دبستان خیام کاشان .علاقه به نقاشی و خوش نویسی و به تدریج شعر. 1319 پایان دوره دبستان و آغاز دوره اول دبیرستان در کاشان. 1322پایان دوره سیکل در کاشان در خرداد ماه و آغاز دوره دانش سرای مقدماتی در تهران. قوت گرفتن علاقه ا ش به شعر و نقاشی و حشر و نشر با اعضای انجمن ادبی صبای کاشان. 1324پایان دوره دانش ...

در بهمن ماه 1385، به مناسبت سالگرد درگذشت فروغ فرخزاد، مقالی مختصر ارائه کردم. اگرچند، هدف از نگارش آن صرفا ارائه یک شمای کلی از فروغ در مراسمی قهوه خانه ای بود. هم راستا بودن مجال با مقال استاد بزرگ خود، از سویی، و طرح فروغ بزرگ به اختصار از دیگر سوی، «از آن سوی دریچه» را خرد تر از آن چه بود کرد. مقال فروغ، در بهمن ماه، اگر چه با زحمتی جان فرسای نگاشته شده بود، امروز ...

فروغ فرخزاد کودکی و نوجوانی فروغ فرخزاد در ۱۵ دی، ۱۳۱۳ در یک خانواده متوسط با هفت بچه به دنیا آمد، پدرش یک افسر مستبد ارتش رضاخانی بود که در کودتای رضاخان نقش داشت ولی بر خلاف اخلاق ارتشی و مستبدش علاقه خاصی به شعر داشت و در تنهایی خود با اشعار حافظ و سعدی خلوت می‌کرد و فروغ با شوق تمام به اشعاری که پدر می‌خواند گوش می‌داد. و همین نقطه آغاز شاعری فروغ بود، او شعر سرودن را از ...

مقدمه فروغ فرخزاد از معدود شاعران دوره معاصر است که از نظر زبان شعری دارای سبک و شیوه مخصوص به خویش است اشعار اولیه او عمدتا شامل اشعار است که بیانگر احساسات سطحی شاعر است عمده این اشعار عاشقانه‌هایی هستند که بی‌پروا و بی‌پرده به بیان احساسات شهوانی شاعر می‌پردازند و این البته تا آن روزگار در ادبیات ایران بی‌سابقه بود شعر شاعران زن پیش از فرود فرخزاد را به سختی می‌توان از شعر ...

خیلی از افراد فروغ را فقط شاعر می‌پندارند در صورتیکه او در کنار شعرسرودن به کارهای هنری دیگری از قبیل فیلم‌سازی، بازی در تئاتر و فیلم، طراحی، و نقاشی می‌پرداخت. امید است موجب شناخت بیشتر نسبت به این شاعر توانمند شود. در پایان آرامش روح بزرگ آن شاعر گرانقدر را از خداوند متعال خواستارم. کودکی بزرگ بود و از اهالی امروز بود. و با تمام افق‌های باز نسبت داشت. و لحن آب و زمین را چه خوب ...

شاعری نوپرداز و با احساس، هنرمند نقاش، فیلمساز، تهیه کننده فیلم خانه سیاه در مورد جذامیان و همچنین فعالیت در امور سینمایی. اشعار فروغ به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده و حتی در کشور لیتوانی آثار او ترجمه گردیده است. آثار فروغ فرخزاد هم اکنون هم مورد توجه اغلب جوانها و علاقمندان به شعر نو می باشد. فروغ فرخزاد در دیماه سال 1313 در محله امیریه تهران از پدر و مادری تفرشی پا به عرصه ...

شاعری نوپرداز و با احساس، هنرمند نقاش، فیلمساز، تهیه کننده فیلم خانه سیاه در مورد جذامیان و همچنین فعالیت در امور سینمایی. اشعار فروغ به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده و حتی در کشور لیتوانی آثار او ترجمه گردیده است. آثار فروغ فرخزاد هم اکنون هم مورد توجه اغلب جوانها و علاقمندان به شعر نو می باشد. فروغ فرخزاد در دیماه سال1313 در محله امیریه تهران از پدر و مادری تفرشی پا به عرصه وجود ...

مقدمه فروغ فرخزاد در 15 دی ماه 1313 در تهران متولد شد, مادرش توران وزیری تبار و پدرش سرهنگ محمد فرح‌‏زاد بود؛ پدر به دلیل روحیه نظامی که داشت از همان آغاز فرزندان خود را به گونه‌‏ای متفاوت تربیت می‌‏کرد و سعی داشت آن‌‏ها را با سختی آشنا کند, فروغ در سال‌‏های 1325 پس از پایان دوره ابتدایی در دبیرستانخاور ثبت نام می‌‏کند و در این سال‌‏ها به سرودن شعر روی می‌‏آورد. اما فروغ, شعرهای ...

ثبت سفارش