شهرستان سرخش در منتهی الیه شمال شرق استان خراسان رضوی با وسعتی حدود 2/5447 کیلومتر مربع در فاصله 185 کیلومتری از شهر مشهد واقع شده است.
این شهرستان از شمال و شرق با کشور ترکمنستان، از غرب با شهرستان مشهد و از جنوب با شهرستان تربت جام و فریمان هم مرز می باشد.
این شهرستان در عرض جغرافیایی 36 درجه و 36 درجه 40 دقیقه و طول جغرافیایی 60 درجه و 30 دقیقه تا 61 درجه و 15 دقیقه قرار گرفته است.
1-2-1 توپوگرافی
حدود طبیعی منطقه سرخس در جنوب رودخانه کشف رود، در شرق رودخانه تجن، در غرب و جنوب غربی ارتفاعات کپه داغ می باشد.
شهر سرخس در دشتی به همین نام که شیب عمومی آن از جنوب به طرف شمال و از غرب به شرق تمایل دارد، واقع شده است.
در فاصله 40 کیلومتری از مرکز سرخس در جنوب و غرب ارتفاعاتی به نامهای گرزمه، شورلق و چاله زرد قرار گرفته و پس از آنها ارتفاعات مزدوران که امتداد رشته کوههای هزار مسجد بوده و پاره ای از قلل آن بالغ بر 3200 متر ارتفاع دارد، مشاهده می شود.
هرچه از داخل دشت سرخس به سمت شمال پیش برویم به نقاط کم ارتفاع می رسیم.
علاوه بر این در این منطقه و مناطق مجاور بعضی از آبادیهای آن تپه های خاکی زیادی به چشم می خورد که ارتفاع آن به حدود 50 تا 30 متر می رسد.
فصل دوم
جغرافیای انسانی سرخس
2-1- وجه تسمیه
واژه سرخس علاوه بر اینکه خود را بعنوان یک نام اصیل ایرانی بر روی یک شهر حفظ کرده است، نام چند گیاه و برخی داروها و اسم افراد تاریخی نیز هست.
پاره ای اعتقاد دارند که شهر سرخس را نام گیاهی دانسته است که دارای ساقه های زیرزمینی می باشد و دارای انواع بسیاری است که برخی از آنها در دشت سرخس و منطقه جنگلی آن به فراوانی می روید.
2-2- تاریخچه شهرستان سرخس
2-2-1- سرخس قبل از اسلام
از تاریخ سرخس تا پیش از اسلام اطلاع دقیقی در دست نمی باشد.
اما از آنچه که در داستانهای شاهنامه و برخی کتیبه ها آمده است.
می توان یقین حاصل نمود که سرخس پیش از اسلام نیز بعنوان یکی از شهرهای مهم خراسان در نزد مردم ایران شناخته شده بوده است.
مسعود کیهان در کتابی به معرفی ایالات های قدیم ایران می پردازد که در آن از ساریگا که سرخس امروزه است نیز نام می برد.
اعتماد السلطنه نیز در کتاب خود تأکید می کند که سرخس یکی از نقاط سرحدی بین ایران و توران به حساب می آید و به همین دلیل هنوز آیار یک سرخس مخروبه در خاک ترکنستان وجود دارد که تحت عنوان سرخس افراسیابی می باشد.
سرخس افراسیابی همان سرخس قدیم است که در عهد عباس میرزا پس از یک دوره منظور – از دوره تیموری تا اویل دوره قاجار تا حدودی آباد بوده است.
انتساب این شهر به افراسیاب در برخی روایات این شبهه را پدید می آورد که سرخس پیش از اسلام یکی از نقاط سرحدی بین ایران و توران به حساب می آمده است.
در حالیکه این شهر در نقشه قلمرو امپراطوری های ایرانی پیش از اسلام تقریباً در مرکز خراسان بزرگ واقع می شده است.
بار تولد در کتاب خود می نویسد درباره وسعت شهر سرخس پیش از اسلام اطلاع دقیقی در دست نیست.
در خصوص بنیانگذار سرخس و همچنین زمان بنای آن روایات مختلفی نقل گردیده است.
عده ای عقیده دارند که کیکاوس زمینی را که اکنون سرخس نامیده می شود با سرخس پسر گودرز اقطاع کرد و وی در آنجا شهری را بنا نهاد و نام آن را سرخس نامید.
یاقوت در جای دیگر می نویسد در زمان کیکاوس مردی به نام ذغار در این محل سکونت داشته و به تعمیر و آبادانی آن پرداخته است و نام آن را سرخس انتخاب کرده است.
قزوینی نیز در قرن هشتم تأکید می کند که سرخس یادگار سرخس پودرگودرز است.
2-2-2- سرخس پس از اسلام
اگر چه از تاریخ پیش از اسلام سرخس اطلاعات چندانی در دست نیست، اما در عوض از گزارشهای ارزشمندی که جغرافی دانان و تاریخ نگاران مسلمان از دوران اسلامی این شهر داده اند، می توان تا حدودی به سیمای این سرزمین در این دوران پی برد.
به طور کلی واقعیت این است که خراسان و به تبع آن سرخس دو بار توسط مسلمانان فتح گردید.
یکبار در سال 21 (ه .
ق) توسط احنف بن قیس در زمان خلافت عمر و بار دیگر در سال 30 یا 31 (ه .
ق) به دست عبدالله بن عامر در زمان خلافت عثمان.
با فتح خراسان و سرخس توسط مسلمانان به بررسی اوضاع این شهر در آغاز دوران اسلامی می پردازیم.
1- سرخس شهر یا منطقه ای بزرگ و مهم بوده است و مسلمانان نمی توانستند از فتح آن صرف نظر نمایند.
به عبارت دیگر نفوذ اسلام و سیطره مسلمانان بر این نقطه نمی توانسته به تبعیت منطقه دیگری باشد.
2- استیلای بر سرخس از جهت تسلط بر دیگر نواحی خراسان و لشکر کشی از آن بعنوان پایگاه استقرار مجاهدان مسلمان به سوی سرزمین های دیگر، ارزش سوق الجیشی داشته است.
3- سرخس حداقل از ده سال پیش از این تاریخ با اسلام آشنا شده است و نفوذ اسلام در این منطقه، تاریخی تقریباً برابر با نفوذ اسلام در سایر مناطق ایران مرکزی دارد.
4- جمعیت سرخس در این سال در حدود 100 خانوار بوده است و این در صورتی می باشد که هریک از مردان جنگی امان داده شده را نماینده یک خانواده بشمار آوریم.
در هر صورت جمعیت این شهر آن قدر زیاد بوده است که در خود توان مقابله با اعراب را داشته و اعراب را ناگزیر کرده است که با جنگ شهر را فتح نمایند.
جمعیت سرخس در این سال در حدود 100 خانوار بوده است و این در صورتی می باشد که هریک از مردان جنگی امان داده شده را نماینده یک خانواده بشمار آوریم.
در هر صورت جمعیت این شهر آن قدر زیاد بوده است که در خود توان مقابله با اعراب را داشته و اعراب را ناگزیر کرده است که با جنگ شهر را فتح نمایند.
2-2-3- سرخس در قرن اول و دوم خراسان در قرون اولیه به علت دوری از مقر حکومت خلیفه، کانون جنبش های مخالف و مأمن مخالفان فراری از دست عمال خلیفه بود و به طور کلی شیعیان علوی، خوارج و سایر مخالفان به این ناحیه روی می آوردند.
سرخس در این میان یکی از شهرهایی بود که عده زیادی از مخالفان را در خود جای داده بود که از مشهورترین این انقلابیون می توان به «یحیی بن زید بن علی بن حسین» یا همان امامزاده یحیی (ع) اشاره کرد که پس از شهادت او به دست سالم بن انور وی را در محل چشمه میامی در میان راه قدیم سرخس به نیشابور بر بلندای تپه ای دفن کردند و در حال حاضر قبر او زیارتگاه خاص و عام می باشد.
از دیگر وقایعی که در این دوران در سرخس اتفاق افتاد می توان به خروج ابومسلم و یاران که تحت عنوان سیاهجامگان می باشند، اشاره نمود.
یکی دیگر از سردارانی که در این دوران به سرخس می گریزد و سرانجام کشته می شود.
شیبان بن سلمه حروری است.
وی به عقیده خوارج معتقد بود و مخالف بنی امیه، لیکن داعیه رهبری و رقابت با ابومسلم را داشته است.
با استقرار عباسیان بر مسند خلافت، خراسان به دلیل شرکت فعال در جنش ضد اموی و وجود شیعیان خاندان پیامبر (ص)، اهمیت ویژه ای می یابد.
در زمان خلافت هارون خراسان و ماوراء االنهر مقر سلطنت بود و مرو و سرخس دارالخلافه محسوب می شدند.
مأمون خلیفه عباسی نیز در اواخر قرن دوم هجری مدتی در مرو بر خراسان و دیگر نواحی تابعه حکمرانی می کرد و در همین زمان بود که حضرت امام رضا (ع) را بعنوان ولایت عهدی به مرو دعوت نمود.
از افتخارات سرخس آن است که این شهر بعنوان یکی از منزلگاههای رفت و برگشت آن حضرت بوده است.
هنگام مراجعت از مرو نیز مأمون به اتفاق حضرت امام رضا (ع) و فضل بن سهل از سرخس عبور می کند و چند روزی در این شهر اطراق می نمایند.
در گرمابه همین شهر مأمون نقشه قتل حضرت امام رضا (ع) را با کمک فضل بن سهل طرح ریزی می کند ولی سرانجام این فضل بن سهل است که به قتل می رسد.
2-2-4- سرخس در قرون سوم و چهارم قرون سوم و چهارم را باید دو قرن آرامش سرخس و شکوفایی اقتصادی و فرهنگی آن به شمار آورد.
در طی این دو قرن در خراسان و ماوراء النهر سه حکومت که قلمروی فرمانروایی ایشان گهگاه به نفع طرف دیگر تغییر می یافت حکمرانی کردند.
طاهریان که شیعه بودند از 206 تا 259 هجری قمری، صفاریان از 247 تا 393 هجری قمری و سامانیان از 279 تا 389 هجری قمری این حکومت ها که در تاریخ به حکومت های متقارن مرسوم می باشند، تبعیتی اسمی از خلیفه عباسی داشتند.
به طوریکه بر مناب شهرهای قلمروی ایشان همواره خطبه به نام خطبه عباسی خوانده می شد.
در این دوران شهرها عمدتاً در آرامش و امنیت نسبی قرار داشتند و بازار تعلیم و تربیت و مدرسه و منبر به خوبی گرم بود.
شاخه های مختلف علوم اعم از علوم نقلی و عقلی و باطنی به گسترش شکوفایی رسیدند و جهانگردی و شناخت سرزمین ها و ضبط احوال مردمان و خصوصیات فرهنگی و اخلاقی ایشان رونق چشمگیری یافت و بزرگترین جغرافی دانان و سیاحان مسلمان در این دوران پا به عرصه وجود نهادند.
2-2-5- سرخس از قرن پنجم تا دوران تیموری از قرن پنجم میلادی به بعد دوران آرامش سرخس بر هم خورد.
در طی حدود سه و نیم قرن، یعنی از نیمه دوم قرن چهارم تا حمله مغول که با ضربه ای مهلک تر به همه چیز پایان بخشید، خراسان و ماوراء النهر در کشمکش نظامی مرگبار و ویرانگری فرو می رود.
در طی این دوران سلسله غزنوی، سلجوقی ، خوارزمشاهی و سلاطین غوریان پیوسته در این دیار به تخاصم وجنگ با یکدیگر در حال لشگرکشی و قتل بودند.
سرخس در تمام این دوران به دلیل موقعیت ژئوپلوتیکی خود نه تنها بعنوان یک هدف نظامی مورد توجه بوده است بلکه میدان رویارویی اغلب این لشگرکشی ها نیز بوده است.
2-6-6- سرخس در زمان سلاطین غزنوی سلاطین غزنوی برای حراست از حریم فرمانروایی خود بارها با ترکمنان سلجوقی که پیوسته به مرو و سرخس یورش می بردند، در سرخس جنگیده اند.
این ترکان را ظاهراً خود سلطلن محمود به این نواحی کوچانده بود.
خواجه ابواالفضل بیهقی صاحب تاریخ معروف بیهقی نی در خصوص شرح جنگهای سلطان محمود که در سرخس میان سلطان مسعود و ترکمنان سلجوقی روی داده در کتاب خود شرح داده است.
در سال 431 هجری قمری پادشاه غزنوی برای جنگ به سرخس آمد و چون در آن سال خشکسالی بود و آب و علف و آذوقه ای پیدا نمی شد ناچار به سوی مرو رفت و در جنگی که میان او و سلجوقیان روی داد شکست خورد.
بیهقی در کتاب خود از شکست یکی از فرماندهان سپاه مسعود، از سلاجقه در سرخس پیش از آن در سال 43 خبر می دهد همچنین از تخریب سرخس بدست ترکمنان سلجوقی در همان سال پس از جنگی که میان ایشان و سلطان محمود در گرفته بود، نیز خبر داده است.
2-2-7- سرخس در زمان سلاجقه با استقرار سلجوقیان در این نواحی به جای غزنویان، مرو پایتخت قرار گرفت.
تنها سیاح بزرگ و معروف این دوران ناصرخسرو می باشد.
وی در آغاز سفر خود از مرو حرکت کرده و از طریق سرخس راهی نیشابور می گردد.
در این دوران می توان پذیرفت که در دوران سلطنت ملکشاه و سلطان سنجر امنیتی نسبی و موقت در خراسان پدید آمد و بازار علم و تجارت رونق یافته است.
سلطان سنجر که از سال 490 تا 552 هجری قمری حکومت کرد، سالها در مرو پایتخت داشت و توقف او در مرو نه تنها در آبادانی آن منشأ اثر بود بلکه در نتیجه امنیت و پیشرفتی که در این زمان پدید آمد در شهرهای دیگر ایران از جمله سرخس، همسایه غربی مرو نیز پیشرفت محسوسی پدید آمد.
با مرگ سلطان سنجر خواهرزاده او سلطان محمود بن ارسلان به تخت نشست.
2-2-8- سرخس در دوران خوارزمشاهیان امیر مؤیدای به دست خوارزمشاهیان به قتل رسید و سرخس را از دست غزها خارج ساختند.
در دوره خوارزمشاهیان سرخس قلعه ای مستحکم بود که چندین ماه پناهگاه سرداران خوارزمی محسوب می گردید.
که به دلیل داشتن این قلعه مهم که در بین نیشابور و مرو قرار داشت از اهمیت بسزایی برخوردار بود.
زمانی که علاء الدین خوارزمشاهی قلعه سرخس را تصرف نمودند، خزانه دار آن به نام بدرالدین به استقبال رفته و خدمتگزاری خود را اعلام داشته و کلید قلعه را نیز تسلیم نمود.
2-2-9 – سرخس در زمان غوریان پس از مرگ علاء الدین خوارزمشاهی غوریان قصد متصرفات او