دانلود مقاله آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه

Word 42 KB 6330 34
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه آخوند خراسانی از سلسله حماسه سازان تاریخ ایران است.

    وی مرجع تقلید، مدرس کم‌نظیر حوزه علمیه نجف و رهبر انقلاب مشروطه بود.

    تمامی تاریخ‌نویسان مشروطه حتی مخالفان رهبری او را در نهضت مشروطه پذیرفته‌اند.

    اما شگفت!

    که درباره‌اش کمتر از سایر دست اندرکاران نهضت مشروطه سخن به میان آمده است.

    صدها کتاب و مقاله درباره مشروطه نگاشته شده است، اما هنوز جای حرف باقی است.

    انقلاب مشروطه پیچیده‌ترین رخداد سیاسی تاریخ معاصر ایران تا پیش از انقلاب اسلامی است.

    دوران رهبران مشروطه از متن رخدادها و دسیسه‌های انگلیس و روسیه برای به انحراف کشاندن مشروطه، موجب شد تا قیام مشروطه بین شب و سپیده دست و پا بزند.

    آخوند خراسانی کوشید به سان آفتاب نیمه شب، زوایای تاریک این نهضت را روشن سازد.

    آخوند خراسانی در سال 1255 ه .ق در مشهد دیده به جهان گشود، پدرش، ملاحسین هراتی علاوه بر تبلیغ، به تجارت ابریشم نیز مشغول بود.

    ملاحسین روحانی وارسته‌ای بود که برای امرار معاش هماره در بین راه هرات و مشهد، در رفت‌و آمد بود.

    وی در سفرهای تبلیغی‌اش مردم را با کلام اسلامی آشنا می‌ساخت.

    در یکی از همین سفرها، در کاشان ازدواج کرد.

    ثمره این ازدواج، چهار پسر به نام‌های نصرالله، محمدرضا، غلامرضا و محمدکاظم (آخوند خراسانی) بود.

    سرانجام مهر پیشوای هشتمین امام، او را به مشهد کشاند تا برای همیشه در شهر شهادت ساکن شود.

    (1) آخوند خراسانی در 12 سالگی وارد حوزه علمیه مشهد شد.

    ادبیات عرب، منطق، فقه و اصول فقه را در حوزه مشهد فرا گرفت.

    در 18 سالگی ازدواج کرد و در 32 سالگی، همراه کاروان زیارتی عتبات عالیات، برای ادامه تحصیل عازم نجف شد.

    شوق تحصیل او را بر آن داشت تا سرپرستی همسر و فرزند نوباوه‌اش را به پدرش بسپارد و آنها را به خاطر مشکلات سفر، همراه خود نبرد.

    کاروان زایران مشهدی به سبزوار رسید.

    قافله برای استراحت رحل اقامت افکند تا پس از توقفی کوتاه به سوی عراق، حرکت را آغاز کند.

    آخوند خراسانی، آوازه دانش ملا هادی سبزواری را شنیده بود،بدین خلطر تصمیم گرفت از کاروان جدا شود و برای بهره جستن از دریای علم آن حکیم فرزانه در سبزوار بماند.

    آخوند، ماه‌های رجب، شعبان و رمضان 1277 ه .

    ق را در حوزه علمیه سبزوار گذراند و از درس فیلسوف بزرگ عصر، ملا هادی سبزواری بهره برد.

    (2) آخوند از سبزوار به تهران رفت و حدود 13 ماه در مدرسه صدر، در درس ملاحسین خویی و میرزاابولحسن جلوه شرکت کرد.(3) سرانجام پس از یک سال به حوزه علمیه نجف راه یفات و از درس‌های شخ انصاری و میرزا حسن شیرازی استفاده‌های فراوان برد.

    (4) آخوند خراسانی شب و روز برای دانش‌اندوزی و به دست آوردن تقوا می‌کوشید و در این راه از هیچ مشکلی نمی‌هراسید.

    خودش می‌گوید: «تنها خوراک من فکر بود.

    ولی قانع نبودم.

    هیچگاه نشد که گلایه کنم.

    شش ساعت بیشتر نمی‌خوابیدم.

    شبها بیدار بودم.

    با ستارگان دوست شده بودم.

    خواب با شکم خالی بسیار مشکل است.» (5) آخوند خراسانی، غرق در درس و مطالعه بود که ناگهان نامه‌های رشته افکارش را گسست و اشک از دیدگانش روان ساخت.

    فرزند خردسالش دیده از جهان فرو بست.

    آخوند نامه‌ای به پدر نوشت و از او درخواست کرد که همسر داغدارش را به نجف بیاورد.

    ملاحسین همراه عروسش به نجف آمد و خود مدتی در نجف ماند و پس از زیارت اماکن مقدسه به مشهد برگشت.

    داغ مرگ فرزند اندک اندک از ذهن آخوند و همسرش محو می‌شد.

    زن و مرد جوان در انتظار تولد فرزند دیگری، روزشماری می‌کردند.

    اما باز هم، مصیبت برخانه سایه افکند.

    فرزند، قبل از تولد مرد.(6) همچنین مرگ همسرش آتش به جانش زد.

    دیگر تاب مقاومت نداشت.

    مرگ دو فرزند، کمر طاقتش را در جوانی خم کرد و مرگ همسر نیز می‌رفت که کمر طاقتش را خرد کند.

    تنها حرم حضرت علی (ع) و دامن پرمهر اشک توانست قامتش را راست کند.

    آخوند سال‌ها در درس شیخ‌انصاری و میرزای شیرازی شرکت کرد.

    وی از همان ابتدا با پشتکاری کم نظیر، راه‌های پیشرفت‌ را می‌پیمود.

    آخوند از زرنگترین شاگردان درس شیخ انصاری و میرزای شیرازی بود.

    - دوری رهبران مشروطه از متن رخدادها و دسیسه‌های انگلیس و روسیه برای به انحراف کشاندن مشروطه، موجب شد تا قیام مشروطه بین شب و سپیده دست و پا بزند.

    آخوند در کنار تحصیل، به عبادت و شب زنده‌داری نیز اهمیت فراوان می‌داد.

    او برای زیارت مرقد مطهر امام‌حسین (ع) بارها به کربلا رفت.

    در یکی از این سفرها، پس از زیارت در درس آیه‌الله آخوند اردکانی (متوفای 1302 ه .ق) شرک کرد.

    آخوند اردکانی، نظر شیخ‌انصاری را در مساله‌ای بیان کرد و سپس بر نظر او چند اشکال کرد.

    آخوند، اشکال‌ها را در ذهن خود وارسی کرد.

    اشکال‌ها درست بود.

    پس از برگشت به نجف و شرکت در درس شیخ انصاری، اشکال‌های اردکانی را به استاد بازگو کرد.

    شیخ انصاری یکی از اشکال‌ها را پذیرفت.

    اما اشکال دوم را رد کرد.

    آخوند به دفاع از اشکال دوم اردکانی پرداخت.

    استاد دوباره پاسخ گفت.

    اما آخوند، دفاعیه استاد را قانع کننده ندانست و بار دیگر اشکال را با بیانی دیگر مطرح کرد.

    گفت و شنود شاگرد و استاد به درازا کشید.

    صدها طلبه که در درس شیخ انصاری شرکت کرده بودند، در شگفت بودند که چگونه طلبه‌ای جوان که 25 سال بیش نداشت و کمتر از سه سال بود که به درس شیخ انصاری راه یافته بود، چگونه بی محابا با دلیل‌های قوی، به استاد اشکال می‌کند.

    یکی از طلاب به دیگران گفت: این آخوند (آخوند خراسانی) را ببینید که دارد گفتار آن آخوند (آخوند اردکانی) را تائید می‌کند.

    از آن زمان به بعد در همه نجف او را با لقب «آخوند» صدا می‌کردند.(8) آخوند از سال 1378 ه .ق تا سال 1291 ه .ق، بیش از 13 سال در درس خارج استادان برجسته حوزه علمیه نجف شرکت کرد.

    بیش از دو سال در درس شیخ انصاری شرکت کرد.

    بیش از دو سال در درس شیخ انصاری شرکت کرد و پس از وفات او (1281 ه.

    ق)، دو سال به درس آیه‌الله سید علی شوشتری (متوفای 1283 ه .ق) راه یافت.

    آخوند سالها در درس آیت‌الله شیخ راضی بن محمد نجفی (متوفای 1290 ه .ق) و آیت الله سید مهدی مجتهد قزوینی ادامه تحصیل داد.

    آخوند بیش از 13 سال در درس میرزای شیرازی شرکت کرد، تا اینکه استاد در سال 1291 ه .ق به سامرا هجرت کرد.

    بیشتر شاگردانش نیز همراه استاد به سامرا رفتند.

    اما آخوند در نجف ماند و به تدریس ادامه داد (9) البته برخی از نویسندگان می‌نویسند: آخوند نیز به سامرا رفت، ولی پس از مدت کوتاهی به سفارش میرزای شیرازی به نجف برگشت و به تدریس مشغول شد.

    روزی آخوند به سامرا رفت و پس از زیارت مرقد امام حسن عسگری (ع) و امام هادی(ع) در درس استاد پیشین خود شرکت کرد.

    آخوند اشکالی به نظریه میرزای شیرازی وارد ساخت.

    استاد پاسخ گفت.

    آخوند اشکال را با بیانی دیگر تکرار کرد.

    استاد دوباره پاسخ داد … پرسش و پاسخ ادامه یافت.

    سرانجام آخوند به احترام استاد، لب فرو بست.

    روز بعد، میرزای شیرازی پیش از آغاز درس گفت: در بحث دیروز، حق با آخوند بود.

    اندک اندک آوازه علمی آخوند در حوزه علمیه نجف پیچید و روز به روز بر شمار شاگردانش افزوده شد.

    وی دیگر یکی از مجتهدان و مدرسان مشهور نجف به حساب می‌آمد و به عنوان یکی از ممتازترین شاگردان میرزای شیرازی، مورد احترام طلاب و علما بود.

    میرزای شیرازی مقام علمی او را به طلبه‌ها گوشزد کرد.

    آخوند تا هنگامی که میرزای شیرازی زنده بود، به احترام استاد خود، بالای منبر نمی‌رفت، روی زمین می‌نشست و درس می‌گفت.

    میرزای شیرازی در سال 1312 ه .ق دار فانی را وداع گفت.

    آخوند مدتی پس از رحلت استادش به سامرا رفت.

    پس از زیارت مرقد امامان، به سوی منزل استاد به راه افتاد.

    کوبه درب منزل را بوسید و پیشانی بر ان گذاشت و زار زار گریست.

    میرزا علی آقا، طلبه جوانی بود که در بسیاری از مجالس همراه آخوند بود.

    برخی از شاگردان آخوند به وی گفتند: شما اکنون مجتهدی هستنید همتای مرحوم میرزای شیرازی، چرا پسر جوانش را همه‌جا همراه خود می‌برید؟!

    آخوند پاسخ داد: او پسر استاد من است.

    احترام او بر من لازم است.(10) شاگردان میرزای شیرازی پس از رحلت استاد به نجف آمدند و در درس آخوند شرکت کردند.

    صدها طلبه در درس او حاضر شدند.

    محتوای دروس، بیان‌رسا و پرهیز از بحث‌های بی‌فایده در اصول فقه وی، موجب شد تا انبوه تشنگان دانش به محفل درسی او راه یابند.

    سال به سال درس آخوند شلوغ‌تر شد.

    روزی طلبه‌ای در پایان درس، شاگردان را شمرد.

    در آن روز، 154 نفر در کلاس حضور داشتند.

    آخوند یک دوره خارج اصول فقه را به مدت شش سال تمام می‌کرد.

    اما پس از این که «کفایه الاصول» را نوشت، این دوره به سه سال کاهش یافت.

    بی‌تردید آخوند، از موفق‌ترین استادان تاریخ حوزه‌های علمیه شیعه است.

    برخی از نویسندگان شمار شاگردانش را تا سه هزار نفر نیز نوشته‌اند.

    صدها مجتهد در درس آخوند تربیت یافت.(11) آوازه علمی آخوند از مرزها گذشت.

    «شیخ الاسلام» امپراطوری عثمانی که در آن زمان به عراق آمده بود، همراه شماری از همراهان در درس آخوند شرکت کرد.

    همهمه‌ای بین طلاب بلند شد به احترام او برخاستند.

    شیخ‌الاسلام نزدیکتر رفت.

    آخوند با دیدن وی، درس را به بررسی نظر ابوحنیفه در یکی از مسایل علم اصول کشاند و به خوبی نظر او را بیان کرد.

    شیخ‌الاسلام سنی در شگفت بود که چگونه استاد شیعی، نظر پیشوای اهل سنت را پذیرفته است؟

    اما اندکی بعد، سخنان آخوند او را متوجه اشتباهش ساخت.

    آخوند چند اشکال علمی بر نظر ابوحنیفه وارد ساخت و سپس نظر مجتهدان شیعه در آن مساله را مطرح کرد و سپس از «شیخ‌الاسلام» خواست تا به منبر بروند تا همه از سخنانش استفاده کنند، اما روحانی اهل سنت به احوالپرسی با آخوند بسنده کرد.

    شیخ‌الاسلام از قدرت علمی و احترام آخوند چنان به وجد آمده بود که تا مدت‌ها بعد، هماره از آن دیدار به یادماندنی سخن می‌گفت.

    (12) آخوند از ابتدای جوانی تا آخر عمرش، هر روز به زیارت حرم حضرت علی (ع) مشرف می‌شد.

    و سپس عازم مسجد هندی می‌شد و در آنجا درس می‌گفت.

    شب‌ها پس از اقامه نماز جماعت در صحن حرم، در منزلش برای برخی از شاگردان ممتازش، درس می‌گفت.

    نمازهای مستحبی‌اش، حتی در سنین پیری ترک نشد.

    در ماه رمضان برای طلبه‌های سخنرانی می‌کرد.

    آخوند از ابتدای جوانی تا آخر عمرش، هر روز به زیارت حرم حضرت علی (ع) مشرف می‌شد.

    اواخر عمر، زیارت را (شاید به خاطر پیری) طول نمی‌داد.

    یکی از مریدانش به وی گفت: شما کمی بیشتر در حرم بمانید.

    تا همه زایران متوجه آداب زیارت شما بشوند.

    آخوند دست به ریش خود گرفت و گفت: در این آخر عمر، با این ریش سفید به خدا شرک بورزم و خودنمایی کنم؟!

    یکی از همسایگان آخوند می‌گفت: ناله سوزناک و صدای گریه آخوند در نیمه‌های شب، قلب هر سنگدلی را می‌لرزاند.

    آخوند به تمیزی سر و وضع و لباس اهمیت فراوانی می‌داد.

    همراه سه فرزند که همگی آنها متاهل بودند، در یک خانه زندگی می‌کرد.

    چهار خانواده، چهار اتاق داشتند.

    روزی یکی از پسرانش از تنگی جا به پدر شکایت کرد.

    پدر گفت: اگر قرار باشد که خانه‌های این شهر را بین نیازمندان تقسیم کنند، به ما بیش از این نمی‌رسد.

    نیمه شبی، حلقه درب منزل وی به صدا آمد.

    آخوند که تا آن موقع مشغول مطالعه بود، درب را گشود.

    طلبه‌ای جوان که زنش در وضع زایمان بود، پشت درب بود.

    او منزل قابله را نمی‌دانست، آخوند همراه طلبه، به منزل قابله رفت، سپس برگشت و مقداری پول، پارچه و مواد خوراکی برای آن طلبه‌ فرستاد.

    یکی از سخنرانان مذهبی کربلا که از مخالفان مشروطه بود و همه جا علیه آخوند صحبت می‌کرد، به علت بدهی تصمیم گرفت که خانه‌اش را بفروشد.

    مشتری خرید خانه را مشروط به امضاء و اجازه آخوند قرار داد.

    چاره‌ای نداشت، گرچه روی دیدن آخوند را نداشت، اما شرمنده و ناچار نزد آخوند رفت و از او خواست تا به این معامله راضی شود.

    آخوند چند کیسه لیره به او داد و گفت: شما جزء علمایید.

    من راضی نیستم که در گرفتاری باشید.

    با این پول، بدهی خود را بدهید و خانه را نفروشید.

    هرگاه به مشکلی برخوردید، نزد من بیایید.

    واعظ کربلا از آن پس از مریدان آخوند شد.

    (13) برخی از بانیان خیر، هزینه ساختن مدرسه علمیه‌ای را به وی محول کردند که سرانجام در سال 1321 هـ .ق در محله‌ای در نجف، به همت آخوند، کار آن به پایان رسید و به نام «مدرسه بزرگ آخوند» مشهور شد.

    که دارای نفیس‌ترین کتاب‌های خطی بود.

    آخوند در سال 1326 هـ .ق، مدرسه دیگری در محله «براق» ساخت که به «مدرسه الوسطی آخوند» شهرت یافت.

    سومین مدرسه‌ای که با همت آخوند بنا شد، «مدرسه کوچک آخوند» است که در سال 1328 هـ .ق، در محله براق تاسیس شد.

    آخوند در ساختن چندین مدرسه در نجف، کربلا و بغداد، مشارکت داشت.

    در این مدرسه‌ها ادبیات فارسی نیز تدریس می‌شد.

    آخوند، مبلغانی به ایل‌ها، عشایر و روستاهای دور افتاده عراق گسیل داشت، تا آنها را با احکام اسلامی آشنا سازند.

    مجله‌های «اخوت»، «دره النجف»، «العلم» و «نجف اشرف» با پشتیبانی آخوند در عراق منتشر می‌شد.(14) صنایع ایران در دوره صفویه از رونق خوبی

  • فهرست:

    ندارد.

     

    منبع:

    ندارد.


تحقیق دانش آموزی در مورد دانلود مقاله آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه, مقاله دانشجویی با موضوع دانلود مقاله آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه, پروژه دانشجویی درباره دانلود مقاله آخوند خراسانی و پیشوایی مشروطه

آخوند خراسانی از سلسله حماسه سازان تاریخ ایران است. وی مرجع تقلید، مدرس کم‌نظیر حوزه علمیه نجف و رهبر انقلاب مشروطه بود. تمامی تاریخ‌نویسان مشروطه حتی مخالفان رهبری او را در نهضت مشروطه پذیرفته‌اند. اما شگفت! که درباره‌اش کمتر از سایر دست اندرکاران نهضت مشروطه سخن به میان آمده است. صدها کتاب و مقاله درباره مشروطه نگاشته شده است، اما هنوز جای حرف باقی است. انقلاب مشروطه ...

آیت‌الله سیدحسن مدرس، زندگی و مبارزات چکیده: آیت‌الله سیدحسن مدرس از علما و نمایندگان برجسته، مبارز و ضد استبدادی مجلس شورای ملی ایران در قرن چهاردهم هجری بود که یاد مبارزات و پایمردی های او در مقابل استبداد و استعمار خصوصا رضاخان پهلوی جاودان مانده است. روز ده آذر سالروز شهادت این بزرگمرد تاریخ معاصر به دستور رضاخان است. این نوشتار نگاهی دارد به زندگینامه شهید سید حسن مدرس. ...

عبد الوهاب فراتی الف روایت امام خمینی از مسئله آزادی در غرب ب نقد امام خمینی بر مسئله آزادی در ایران دوره پهلوی ج امام خمینی و مفهوم آزادی د امام خمینی و ارزش آزادی ه امام خمینی و انواع آزادی 1. امروزه آزادی در کنار مفاهیمی مانند جامعه مدنی و دموکراسی و نیز نحوه تعامل آن ها با دین, به مهم ترین سؤال و مشغله موجود در حوزه اندیشه سیاسی این مرز و بوم مبدل شده اند. بی تردید, آزادی در ...

تولد و جوانی در سال ۱۲۷۸ هجری قمری (حدود ۱۲۴۰ خورشیدی) در روستای کچوی اردستان به دنیا آمد. در جوانی به قمشه و اصفهان رفت و به حوزه علمیه وارد شد. بعد به نجف رفت و هفت سال در درس ملامحمدکاظم خراسانی و سیدمحمد کاظم یزدی حاضر شد. پس از بازگشت به اصفهان در مدرسه «جده کوچک» فقه و اصول تدریس کرد. مشروطه در جنبش مشروطه به مشروطه خواهان پیوست و از موسسان «انجمن ملی» ...

شاعری که از خودش آغاز می شود نیما یوشیج از تولد علی اسفندیاری نیما یوشیج روز 21 آبان 1274 شمسی در دهکده دور افتاده (( یوش)) مازندران به دنیا آمد . که در خردسالی علی نوری خوانده می شد ، فرزند ابراهیم نوری . نیما نسبت خود را چنین بیان کرده : (( علی بن ابراهیم بن علی بن محمد رضا بن محمد هاشم بن محمد رضا )) . نسبت این خاندان به سلسله بادوسپانیان می رسد و نیما نام خود را از نیماور ، ...

شکی نیست که تاریخ ایران دارای فراز ونشیب های فراوانی بوده است و علما و مرجعیت در این کشور نیز داری نفش مهمی بوده اند خصوصا حکومت ها و مردم نیز توجه ویژه ای به این موضوع داشته اند لذا در این تحقیق سعی بر آن شده تا با ورق زدن گوشه ها یی از صفحات تاریخ وتحلیل آن نگاهی هر چند مختصر به رابطه علما و مراجع با یکی از چهره های مهم سیاسی ایران ( سردار سپه) بیفکنیم و بامطالعه موردی برخی از ...

فصل اول:دوران اقتدار وزوال رضا خان( سردار سپه) شکی نیست که تاریخ ایران دارای فراز ونشیب های فراوانی بوده است و علما و مرجعیت در این کشور نیز داری نفش مهمی بوده اند خصوصا حکومت ها و مردم نیز توجه ویژه ای به این موضوع داشته اند لذا در این تحقیق سعی بر آن شده تا با ورق زدن گوشه ها یی از صفحات تاریخ وتحلیل آن نگاهی هر چند مختصر به رابطه علما و مراجع با یکی از چهره های مهم سیاسی ...

جنبش مشروطه ایران مجموعه کوشش‌ها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدین‌شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی‌شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد پیشینه از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنائی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات ...

این مقاله، منعکس کننده دیدگاهى خاص درباره نهضت مشروطیت ایران است. از نظر نویسنده، مشروطه از اساس، نهضتى با مبانى غربى و غیر بومى بوده که مانند زلزله اى ویران گر، بنیان هاى سیاسى، فرهنگى و اجتماعى ایرانِ آن عصر را هدف قرار داد. در نتیجه به هیچ وجه نمى توان نگاه مثبتى بدان نهضت و نظام داشت. از آن جا که این دیدگاه در جامعه علمى کشور نیز طرفدارانى دارد، مناسب دیده شد که در این ...

زن در طنز مشروطه،چهره ای دوگانه دارد:چهره ای برزخی و معلق میان سنت و مدرنیته،میان آن چه در چهارچوب مناسبات فرهنگی و اجتماعی جامعه سنتی شکل گرفته،و آن چه پیامد آرمانخواهی مشروطه است. در این دوره است که شکل بندی و نوع برخورد با مسایل جنسیتی در طنز دستخوش تحول می شود.تحولی که در گذر از نگرش ابزاری و هجو آمیز،به طرح انتقادی هویت و جایگاه زنان می رسد و از مولفه های اصلی انتقاد ...

ثبت سفارش